چکیده:
علم فراست که در متون دوره اسلامی با عناوین علم قیافه و قیافهشناسی نیز آمده است، یکی از اقسام علوم غریبه است که اکثر دانشمندان اسلامی آن را ذیل فروع حکمت طبیعی قرار دادهاند. فراست، دانشی است که به کمک آن میتوان از نشانههای ظاهری و علائم صوری فرد به باطن و سیرت او راه یافت، دانشی که پیشینه آن را به قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد و به دوره بقراط و ارسطو رساندهاند. موضوع این مقاله، فراستنامهای فارسی منسوب به آذرکیوان است که در میان فراستنامههای فارسی و عربی نظیری ندارد. در این فراستنامه، آذرکیوان علائم و نشانههای ظاهری پادشاهان ایران باستان را توصیف کرده و آنها را با اخلاق و منش ایشان تطبیق داده است. توصیفات ظاهری شاهان و پهلوانان ایرانی اغلب بر محور اعتدال میچرخد و در برابر، اجزای چهره و اندام شاهان و پهلوانان انیرانی یا بسیار درشت و بزرگاند یا باریک و نزار. بدترین و ظالمترین پادشاهان، ضحاک و تور و گرسیوز و شغاد و ماهوی سوری اند که تقریبا همه صفات شخصیتهای بد و ظالم را دارند.
خلاصه ماشینی:
صفاتی که مشترکا در همۀ ملوک عجم وجود داشته و چنین برشمرده شده است: موی نیکوی معتدل که نشانۀ شجاعت و صحت دماغ بود؛ موی سیاه که نشانۀ عقل و امانت بود بهویژه در پیشدادیان و ساسانیان، خاصه اردشیر نیکوکار؛ موی متوسط میان سرخی و سیاهی که نشانۀ اعتدال صفات بود؛ پیشانی متوسط که بر وی غضون باشد که نشانۀ صدق محبت، هشیاری، و تدبیر بود (بهجز سیاوخش و اسفندیار که غضون نداشتهاند اما پیشانیشان متوسط بود)؛ ابروی متوسط در کوتاهی و درازی که نشانۀ فهم و دیانت بود؛ سرخی چشم که نشانۀ شجاعت و دلیری بود؛ چشم متوسط میان بزرگی، خردی، سیاهی، و سرخی که نشانۀ فهم هشیاری، راستی، و امانت بود؛ بینی متوسط میان باریکی، درازی، و پهنی که نشانۀ فهم و عقل بود؛ دهان فراخ که نشانۀ شجاعت بود، بهویژه از نریمان، سام، زال، رستم، سهراب، گیو، بهرام چوبین، و فرامرز نام برده شده که صاحب این صفت بودهاند؛ اعتدال لب با سرخی که نشانۀ رأی صواب بود؛ دندانهای گشادة ناهموار که نشانۀ عدل، امانت، و تدبیر بود؛ آواز معتدل که نشانۀ حسن کفایت و تدبیر بود؛ وقار در سخن نشستن و تدارک لفظ و حرکت دست در سخن که نشانۀ زیرکی و تدبیر بود؛ گردن متوسط که نشانۀ عدل، صدق، و تدبیر بود؛ اعتدال سینه که نشانۀ حسن رأی و صفای عقل بود (بزرگان پادشاهان عجم این صفت را داشتند، الا رستم زال که سینهاش عریض بود و آن از شجاعت است)؛ کف و انگشتان دراز که نشانۀ زیرکی و تدبیر امور بود.