خلاصه ماشینی:
"تغییر و تحول در زندگی من بهعنوان کاریکاتوریست سیاسی اجتماعی،زمانی رخ داد که ریچارد استات که من در روزنامهء دیلی میرر برای مقالاتش کاریکاتور میکشیدم،سردبیر روزنامهء«ساندی پیپل»شد و فورا مرا بهعنوان کاریکاتوریست روزنامه انتخاب کرد و من طی دو سالی که آنجا کار میکردم،این حرفه را یاد گرفتم تا اینکه او به روزنامهء«دیلی میرر»رفت و مرا هم با خود برد.
اما حسن کار کردن برای یک روزنامه نیمه مصور مردمپسند در مقابل یک نشریه سطح بالا این است که آدم مجبور نیست هرروز سیاسی باشد.
ممکن است افرادی باشند که بخواهند فقط کاریکاتورهای روزنامه را ببینند، کاریکاتور در عرصهء سیاستـ نقل از مجلهء بینالمللی ویتی ورد(دنیای شوخ) ترجمهء سید احمد میرزمانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمیگویم که حتما هستند ولی احتمال دارد وجود داشته باشند که در این صورت کاریکاتورهای من تنها منع اطلاعاتی آنها در مورد اخبار روزانه است.
*بسیاری از کاریکاتورهای شما به نحو بارزی فردی هستند،البته نه فقط به خاطر اخبار آن روز،آیا خوانندهها زیاد واکنش نشان نمیدهند،آیا بسیاری به شما اعتراض یا شما را تشویق نمیکنند؟ -از امکان اظهار نظر در مورد مسائلی که احساس میکنم جدی است و معمولا چیزهای مربوط به محیط اطرافم استقبال میکنم،به واکنش مخالف مردم هم اهمیتی نمیدهم.
آیا فکر میکنید که قوانین ضد افترای ما شداد و غلاظ است یا این قبیل موارد در آیندهای نزدیک به سراغ کشور ما و ما هم خواهد آمد؟ -در حال حاضر در انگلیس اگر سوژه شکایت کند،سردبیر است که توی دردسر میافتد و روزنامه بایستی جورش را بکشد."