خلاصه ماشینی:
سخن فصل وضع نگرانکنندة افزایش نرخ طلاق و کاهش نرخ ازدواج، پیامدهای متعددی را در جامعه بروز میدهد؛ نداشتن پایگاه خانوادگی، تزلزل در دلبستگی فرد به زندگی هنجارمند را سبب خواهد شد و ایجاد رابطه های سست و ناپایدار و هنجارشکنیهایی همانند ازدواج سفید، میل به همزیستی و دوستی با جنس مخالف و در نتیجه ، در هم شکنی پایگاه خانه و خانواده را مینمایاند.
مهم ترین آسیب نبودن کانون خانواده در زندگی فرد، عدم تعادل روحی و روانی وی را در درازمدت به صورت احساس از خود بیگانگی، یأس و ناامیدی و بیهدف بودن در زندگی نمایان میکند؛ گرچه به ظاهر اینگونه افراد خود را فارغ از قید و بندهای همسرداری و خانواده نشان میدهند، اما در خلوت خود، احساس رضایت باطنی ندارند.
از طرفی، ایجاد ساختارهای مالی و اقتصادی مناسب در کنار فرهنگ غنی دینی و ملی، نگرانیها و توجیهات گریز از تشکیل خانواده را کاهش میدهد.
تحقیقات نشان میدهند که هرچه افراد جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی بالغ تر باشند، حقوق شهروندی خود و دیگران را بیشتر رعایت میکنند و خانوادههای تشکیل شده توسط آنان از قوام و دوام بالاتری برخوردارند.
همچنین در ارتباط عاطفی افراد منطقیتر، وابستگیهای رفتاری گستردهتر شده و در کنار هر فرد حداقل چند ابزار ارتباطی تسهیل میشود؛ اما به دلیل فقدان بلوغ افراد و ضعیف بودن عواطف و احساس اشخاص نسبت به هم ، روابط سردتر و شکنندهتر است .
بدیهی است پدیدار شدن چنین احساسهایی افراد را ترغیب میکند که خلأ حاصله را با جایگزینی غیر اصیل و گاه مخرب جبران کنند؛ بدین گونه که اعتیاد فزاینده به انواع مخدرها، سرگرمیهای خالی از محتوا جایگزین نهادهای اصیل مانند خانواده، عشق و پایبندی افراد به خانواده، جامعه و ملت میشود.