چکیده:
تقسیم مفاهیم کلا به معقولات اولا و ثانو از ابتکارات فلاسف ه اسلام است. این تقسیم
ثمرات فراوانی در فلسفه اسلامی داشته، و لغزشها زیاد که فلسفه غرب بدان دچار بوده
به وسیله این مباحث قابل حل ما باشد. این مقاله در مقام بیان حقیقت معقولات ثانویه و فرق
آنها با معقولات اولیه از منظر استاد شهید مطهر ما باشد، لذا، برا این که درک درست
و صحیحا از معنا معقول ثانیة فلسفا پیدا شود، اول، معنا معقول و بعد، کیفیت پیدایش
این تصورات کلا بیان شده، و پس از آن، فرق معقول اولیه و معقول ثانیة فلسفا مطرح شده
است. در اینجا ،اصطلاح حکما در تعریف معقولات اولیه و ثانویه و ایرادات وارد بر این نظریه،
از طرف استاد مطهر ذکر شده است. همچنین به مناسبت رابطة معقولات با مسالة شناخت
و آگاهی، معضلاتی که فلاسفة غرب در مسالة شناخت به آن گرفتار شده اند مطرح کرده
و در کلام فلاسفة اسلام را در این مساله )شناخت و علم( ذکر کرده ایم و در پایان بعد از ذکر
خلاصة کلام شهید مطهر و نقد آن، نتیجه گیر نهائا در این مباحث مطرح ما شود.
Dividing universal concepts into the primary and the secondary intelligibles is one of the initiatives of the Muslim philosophers. These divisions have had many fruitions in Islamic philosophy, and many fallacies of the western philosophy are resolvable through these discussions. The present article is attempting to state the reality of the secondary intelligibles and their difference from the primary intelligibles in Master Mutahhari’s view. Thus, to have a proper appreciation of the meaning of the philosophical secondary intelligible, first we have explained the meaning of intelligible, and then we have stated the difference between the philosophical primary and secondary intelligibles. Here, the terminologies of the philosophers in defining the primary and secondary intelligibles and the objections posed for this theory by Master Mutahhari have been mentioned. Besides, because of the relationship of the intelligibles with knowledge and cognition, we have mentioned the issues facing the western philosophers regarding cognition as well as the Muslim philosophers’ words in this regard. And finally, after mentioning Master Mutahhari’s words in brief and criticizing it, we have presented the final conclusion.
خلاصه ماشینی:
اما برای درک صحیح معنای «معقول ثانیه» باید اولا ببینیم معنای معقول چیست؟ و ثانیا روشن کنیم معقول اولی و معقول ثانوی فلسفی چه فرقی دارند و چگونه است که معقولات منقسم میشوند به معقولات اولیه و ثانیه؟ معقول چیست؟ ما قبل از ذکر تعریف معقول از نگاه استاد شهید مطهری، کلام ایشان را در ضمن سه مقدمه ارائه کرده و بعد از ذکر این مقدمات به تعریف معقول میپردازیم: مقدمه یکم حکما و فلاسفه ادراکات انسان را ارزیابی نمودهاند و مجموعا چهار درجۀ ادراک را تشخیص دادهاند: ادراک: 1.
ایشان در مورد دسته سوم چنین میگویند: «بعضی از این معقولات ثانیه اساسا ذهنی محض هستند؛ یعنی اینها دربارۀ اشیاء در خارج حتی صدق هم نمیکنند، بلکه مصداقشان فقط در ذهن است، اینها یک معانیای هستند که اصلا ظرف وجودشان ظرف تحققشان و همه چیزشان ذهنی است، اصلا پا به دایره خارج نمیگذارند در عین اینکه به تبع معقولات اولیه یک نوع رابطهای با خارج دارند ولی خودشان هیچ نوع رابطهای با خارج ندارند یعنی معقولات اولیه تا در خارج هستند از این صفات عاریاند، وقتی در ذهن میآیند دارای این صفات میشوند مثل کلیت، جزئیت و...
، هیچ یک در خارج نیستند بعد به این اشکال برخورد که اگر علیت ساختۀ ذهن است از کجا میگویی که خارجی وجود دارد؟ چرا که با نفی اصل علیت یا بطور کلی مفاهیم فلسفی در خارج این سؤال مطرح میشود آیا خارجی میتواند وجود داشته باشد یا نه؟ در جواب میگوییم ذهن، پیش ساختهای ندارد، چرا که اگر معقولات اولیه نباشند معقولات ثانی نخواهند بود یعنی معقولات اولیه باعث شدهاند که ذهن بتواند معقولات ثانیه را بسازد ولی ساختن ذهن انتزاعی نیست.