چکیده:
پژوهش پیشرو به روش توصیفی ـ تحلیلی دیدگاه مفسران را در باره چرایی عدم ذکر اولیالامر بهعنوان مرجع حل نزاعها در آیه 59 سوره نساء مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. در دیدگاههای گوناگون، برخی معصوم نبودن اولیالامر را علت عدم ذکر آنها بهعنوان مرجع حل اختلافها دانستهاند، گروهی مکلفبودن مردم به پیروی از ایشان در بخش نخست آیه را منشا این امر میدانند، گروهی بر آن هستند که از آنجایی که اولیالامر خود در آیه، موظف شدهاند که منازعات را به کتاب و سنت ارجاع دهند، دیگر جایی برای ذکر آنها بهعنوان مرجع حل اختلاف وجود ندارد، شماری نیز برخوردار نبودن اولیالامر از حق تشریع را بهعنوان علت عدم ذکر، یاد کردهاند. از تحلیل درونمتنی و برونمتنی آیه چنین بهدست میآید که آنچه بهعنوان علت عدم ذکر اولیالامر بهعنوان مرجع حل اختلافها بیان شده است، بر خلاف ظهور آیه بوده، دیگر آنکه چون اولیالامر، خود مورد نزاع یا طرف نزاع قرار میگیرند، بر این اساس معقول نیست در متنازعفیه، مرجع حل اختلاف باشند.
خلاصه ماشینی:
بههمین دلیل مراد از وجوب إطاعت از پیامبر| در این آیه، موضوعی است نه طریقی؛ اما در مورد أولیالأمر، اینکه أمر به إطاعت از أولیالأمر با عطف بر إطاعت از رسول تنها با یک تعبیر «اطیعوا» بدون آن که تکرار کند، آورده است، نشان میدهد أبعاد، شرایط و آثاری که قرآن برای إطاعت از رسول برشمرده، برای إطاعت از أولیالأمر نیز مطرح است و اینکه إطاعت از أولیالأمر عطف به إطاعت از خدا شده، همانگونه که ظهور در عصمت أولیالأمر دارد، ظهور در همسانی شئون أولیالأمر با شئون پیامبر اکرم| نیز دارد (ملکی تبریزی، 1400: 103) بنابراین إطلاق آیه ظهور دارد در اینکه أولیالأمر تمام شئون رسول (البته غیراز نبوت را) دارا است؛ چراکه بررسی آیات و روایات نشان میدهد، کمال مشابهت بین رسول و امام در اوصاف، بهخصوص در صفت علم وجود دارد (صفار، 1404: 217 ـ 213) این معنا با اینکه مورد قبول این گروه از مفسران نیز هست، اما از یکسو أمور متنازعفیه را تنها أحکام دانستهاند، از سوی دیگر، با مفهومی که از عبارت «فردوه إلی الله والرسول» گرفتهاند، گفتهاند حق تشریع به خدا و رسول اختصاص دارد.
2. منحصر نبودن نزاع در احکام اما این گروه «متنازعفیه» در آیه را تنها در أحکام فرض کردهاند، بر این اساس، گفتهاند، چون أولیالأمر حق تشریع ندارند، پس بهعنوان مرجع حل نزاع معرفی نشدهاند این سخن نیز ناتمام است؛ زیرا اگر منظور از متنازعفیه در آیه فقط أحکام باشد، باید همانگونه که شماری از دانشوران أهلسنت بیان کردهاند، مخاطب جمله «فان تنازعتم» تنها علما و دینشناسان باشد، نه همه مردم؛ زیرا تنها آنان هستند که در أحکام إختلاف میکنند و میتوانند با مراجعه به کتاب و سنت حکم را تشخیص دهند، چون اگر غیر ایشان در حکمی نزاع کنند، تنها موظف به مراجعه به علما هستند، در صورتی که مخاطب این قسمت آیه، همانند قسمت نخست عموم مؤمنان هستند، این خود قرینه است بر اینکه منظور از شیء متنازعفیه در آیه فقط أحکام نیست.