چکیده:
ساختارگرایی یکی از مهم ترین حوزه های نظریه ادبی مدرن محسوب می شود که در شکل گیری موضوعات جدید، تبیین مشابهت و همسانی، قابلیت تحلیل متون ادب فارسی از الگوهای استاندار جهانی سهمی اثرگذار داشته است. اقبال و توجه به نظریه های غربی و کاربرد الگوهای ریخت شناسی امروزه چنان مورد توجه قرار گرفته که تعداد بسیاری از مقاله ها و تحقیقات ادبی با هدف روشن ساختن زوایای پنهان متون و ارائه دستاوردهای نوین بر پایه این نظریه ها تحلیل شده است و کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری و ریخت شناسی بی بهره باشد. این مقاله با واکاوی مقالات علمی پژوهشی انجام شده به بررسی رشد کیفی و کمی پژوهش های ریخت شناسی در دهه های مختلف و بررسی ژانر ادبی آنها پرداخته است و با سنجش میزان انطباق اصولی استفاده این نظریه با شیوه علمی و استاندارد الگوی پراپ، آسیب های کاربرد این نظریه بر متون را همراه با شواهد، انتخاب نادرست نظریه، ساده سازی عناصر داستان، بی توجهی به هدف و بستر نظریه، تکرار روش، نارسایی و ضعف مقدمه و نتیجه گیری بی ارتباط معرفی کرده است.
<div style="text-align: justify;">Structuralism is one of the most important areas of the modern literary theory, which has contributed to the creation of new subjects, the evaluation of similarities and differences, and the possibility of the analysis of the Persian literary texts based on standard universal models. Recently, Western literary theories have been increasingly used in the analysis of many literary research studies in Iran, aiming to shed some light into the hidden aspect of literary works and provide new insights. And few studies have ever not used structural and morphological approaches in their literary analysis. Based on a review of the Persian literary morphological studies conducted in different decades, the present study aimed to analyze the growth of them qualitatively and quantitatively and also to analyze their literary genres. Further, it investigated the degree to which Propp’s morphology theory has been used in a standard scientific way in these texts. Finally it was concluded that the inappropriate and mechanistic applications of Propp’s morphology theory in the Persian literary texts have led to inappropriate theory selection, simplification story elements, disregarding the goal and context of the theory, repetition of the method, poor introduction, and unrelated conclusion.</div>
خلاصه ماشینی:
این مقاله با واکاوی مقالات علمی ـ پژوهشی، به مطالعة رشد کیفی و کمی پژوهشهای ریختشناسی در دهههای مختلف و بررسی ژانر ادبی آنها پرداخته است و با سنجش میزان انطباق اصولی استفاده از این نظریه با شیوۀ علمی و استاندارد الگوی پراپ، آسیبهای کاربرد این نظریه بر متون را همراه با شواهد، انتخاب نادرست نظریه، سادهسازی عناصر داستان، بیتوجهی به هدف و بستر نظریه، تکرار روش، نارسایی و ضعف مقدمه و نتیجهگیری بیارتباط معرفی کرده است.
در برخی از پژوهشهای انجامشده با عنوان نظریۀ پراپ در بررسی متن، فقط هفت دسته شخصیت اصلی مشخص شده و براساس تعیین شخصیت، انواع قهرمان، ضدقهرمان، یاریگر و سایر افراد بدون مشخص کردن خویشکاریها و حرکتهای روش پراپ، متن مورد بررسی قرار گرفته است؛ درحالی که تحلیل داستان با تعیین اشخاص و هدف آنان، الگویی برابر و مطابق با نظریۀ گریماس است.
در «ریختشناسی منظومة گل و نوروز خواجوی کرمانی براساس نظریة ولادیمیر پراپ» در توضیح شش حرکت موجود در الگوی پراپ، باوجود توضیح این مطلب در فصل نهم کتاب پراپ در صفحات 184ـ186، برای توضیح حرکات قصه از کتاب ریختشناسی قصههای اساطیری و پهلوانی شاهنامة فردوسی اثر بهرام جلالیپور استفاده شده است (فرضی و فخیمی فاریابی، 1396: 121).
Keywords: postmodern literature, postmodernist anthropology, Kazem Tina Tehrani, Gozargah-e Bi-payani Representation of the Beast-Groom Myth in Mystical Anecdotes Mohsen Sadeghi Assistant professor of Persian, Payam Noor University.