چکیده:
محجورین در هر نظام حقوقی که باشند دارای حقوق مشخص و تعیین شده ای از جانب قانون گذار هستند.
قانون گذار به منظور محافظت از حقوق محجورین برای معاملات و حقوق و حقوق ناشی از آن معیارهایی
را تعیین می نماید که به نفع محجور بوده و از ورود آسیب به حق محجور پیش گیری نماید. حقوق انگلیس
نیز از این مسئله مستثناء نبوده و برای معاملات محجورین دارای آثار متعددی میباشد که در این مقاله قصد
پرداختن به آنها را داریم. لذا هدف ما از نگارش مقاله تبیین آثار وارد بر معاملا صغار و مجنونی و به طور
کلی افراد محجور در نظام حقوقی انگلیس می باشد. روش تحقیق در مقاله ی کنونی کتابخانه ای بوده و به
صورت توصیفی – تحلیلی انجام می گیرد
خلاصه ماشینی:
اين حقيقت محض که فرد خوانده (پاسخگو/ مدعي عليه ) بيمار ذهني است ، به خودي براي تعيين و پيروي از يک اصل قانوني همانند ١- باريکلو، دکترعلي رضا، حقوق مدني (١) اشخاص و حمايت هاي حقوقي آنان ، سال ١٣٨٧، ص ١٥٥، انتشارات مجد.
در عوض ، شاکي بايد ثابت کند و دادگاه دريابد که خوانده از لحاظ ذهني بيمار است (يا از هرگونه بيماري فيزيکي و رواني تبرئه ميشود) و او فاقد صلاحيت کافي براي مديريت امورات و داراييهاي خود و خانواده اش يا تصميم گيري در خصوص آنها ميباشد.
به هرجهت قانون بيان ميدارد که حداقل در برخي موارد، يک فرد تحت قيومت فاقد صلاحيت ممکن است صلاحيت کافي براي انجام حقوق مشخص يا ايجاد يا مشارکت در تصميم گيريهاي خاص را احراز کند.
G. S ممکن است به طور ضمني اين کار را انجام دهد از طريق اين مسئله که دادگاه نبايد يک قيم را براي يک خوانده / مدعي عليه باکفايت مشخص سازد مگر اينکه روشن شود فرصت قيم داشتن براي يک خوانده يک صلاحيت تکميل شده را براي آن فرد در راستاي عمل به حقوق خود فراهم ميسازد.
٥ از اين رو بسياري از نويسندگان حقوق انگليس در آثار خويش به حسن نيت در تاريخچه کامن لاي آن ١- ماده ٢٤٣ قانون مدني آلمان 2- Powers Paul, " Defining the Undefinable: Good Faith and the United Nations Convention on Contracts for the International Sale of Goods ", Online on www.