چکیده:
دستیابی به نرخ بیکاری پایین از اهداف شش برنامه توسعه ایرانِ بعد از انقلاب بوده، اما اقتصاد ایران در این چهار دهه با معضلِ مزمن نرخ بیکاری بالا مواجه بوده است. پژوهش حاضر تغییرات اشتغال و بیکاری طی دوره 1384-1395 را با روش تجزیه کامل میانگین لگاریتمی دیویژیا (LMD) بررسی میکند. تجزیه اشتغال بر اساس تقاضای نیروی کار مشخص میکند که در هر دو برنامه چهارم و پنجم توسعه، رشد اقتصادی محرک اصلی افزایش اشتغال بوده؛ اگرچه صرف کمیتِ رشد اقتصادی تعیینکننده نیست و طی دوره 1384-1390 رشد بدون اشتغال تجربه شده است. تجزیه بیکاری بر اساس عرضه نیروی کار نشان میدهد که تغییر ساختار تحصیلی به نفع آموزش عالی طی برنامه چهارم، اثرِ افزایش جمعیت فعال بر بازار کار و بیکاری را به تعویق انداخته است. البته در برنامه پنجم فشار جمعیتی با کاهش نرخ بیکاری خنثی شده و در نتیجه تعداد بیکاران طی این برنامه تقریباً ثابت مانده است. شواهد بر لزوم بازنگری در سیاستهای رشد اقتصادی و نظام آموزشی تأکید دارد.
Low rate of unemployment was one of the goals of the Iran’s development plans, but the Iranian economy has experienced a high rate of unemployment after the 1979 revolution. The present paper examines the changes of employment and unemployment in the Iranian economy using the decomposition method of logarithmic mean Divisia (LMD) over the period 2005-2016. Decomposition of the net changes of employment indicated that the economic growth was the main driver of employment, although the higher quantity of economic growth does not necessarily lead to an increase in employment (such as the fourth development plan). The decomposition of unemployment shown that the effect of increasing the active population on the labor market has been postponed through encouraging young people to attend university during the fourth development plan. However, in the fifth development plan, the demographic changes is offset by the lower unemployment rate so that number of unemployment maintain roughly constant. The findings indicate the importance of economic growth policies and also educational policies.
خلاصه ماشینی:
ارزیابی تغییرات اشتغال و بیکاری طی برنامههای چهارم و پنجم توسعۀ ایران: رویکرد تجزیۀ کامل دیویژیا مهدی حاجامینی 1 علیرضا کفیری 2 چكیده دستیابی به نرخ بیکاری پایین از اهداف شش برنامۀ توسعۀ ایرانِ بعد از انقلاب بوده، اما اقتصاد ایران در این چهار دهه با معضلِ مزمن نرخ بیکاری بالا مواجه بوده است.
متغیرهای جمعیتیِ جانب عرضۀ نیروی کار چگونه افزایش یا کاهش تعداد بیکاران را تحتتأثیر قرار داده است؟ برای پاسخ به دو سؤال بالا، طرفهای عرضه و تقاضای نیروی کار طی دورۀ 1384-1395 (برنامههای چهارم و پنجم توسعه) با روش تجزیۀ کامل میانگین لگاریتمی دیویژیا (log mean Divisia) تجزیه و سپس تحلیل میشوند.
طبق معادلات 8 تا 9 بخش سوم، نوسانات تعداد بیکاران در دورۀ نسبت به دورۀ پایه براساس روش میانگین لگاریتمی دیویژیا به سه قسمت زیر تجزیه میشود: (به تصویر صفحه رجوع شود) که بهترتیب اثر تغییر جمعیت فعال اقتصادی، اثر تغییر بیکاری، و اثر تغییر ساختار تحصیلی عرضۀ نیروی کار را منعکس میکنند.
در همین راستا، پژوهش حاضر تلاش دارد بررسی کند که اولاً عامل تعیینکننده در بخش تولیدی اقتصاد ایران (بهعنوان جانب تقاضای نیروی کار) که فرصت جذب جمعیت فعال اقتصادی را فراهم میآورد کدام است؟ ثانیاً متغیرهای جمعیتیِ جانب عرضۀ نیروی کار چگونه افزایش یا کاهش تعداد بیکاران را تحتتأثیر قرار دادهاند؟ برای پاسخ به دو سؤال بالا، طرفهای عرضه و تقاضای نیروی کار طی دورۀ 1384- 1395 (برنامههای چهارم و پنجم توسعه) با روش میانگین لگاریتمی دیویژیا (LMD) تجزیه و سپس تحلیل میشوند.