خلاصه ماشینی:
"هر چند در قلمرو فلسفه سیاسی معاصر نظریهتساهل منفی جان لاک با شمار«عدم مداخله در(به تصویر صفحه مراجعه شود)امور مردم»یا«رها کردن مردم به حال خود»دارایجایگاهی ویژه در میدان مناقشات و مشاجرات فلسفی وسیاسی است(و بویژه فلاسفه و متفکران لیبرال ازآبشخور آن بهره میجویند)با این وجود دریچه دیگریبه سوی مفهوم تساهل گشوده است.
در ارتباط با«تساهل منفی»،دو فرض از سوی فلاسفه سیاسی معاصر مطرحشده است:1-مردم قادر به ترسیم طرح زندگی خویشهستند.
پیروان این فرض معتقدند که تعیین راه و رسم و شیوه&%09710FYKG097G% زندگی افراد باید به خود آنان سپرده شود.
تساهل مثبت مفهوم«تساهل مثبت»پشتیبانی از حقوق وآزادیهای مردم برای دستیابی به اهداف زندگی وبخوردار شدن آنان بویژه اقلیتها از فرصتهای برابر درجامعه است.
اگر فرض نخست را در مورد تساهل منفیبپذیریم-که به موجب آن مردم دارای توانایی کاملبرای ترسیم طرح زندگی خویش هستند-دولت بایددر تحقق این طرح،بدون دخالت در محتوای آن مردمرا یاری کند.
این واقعه،دو فرض راپیرامون مفهوم تساهل منفی به میان آورده است:1-عدم دخالت در امور افراد و رها کردن مردم بهحال خودشان.
اگر دولت به خطاپذیری وعدم توانایی بشر در تدوین طرح زندگی معتقد باشد،دولت بپذیرد که انسان در عینبهرهوری از خرد و دانایی،همواره ممکن است درتصمیمگیریها دچار خطا و اشتباه شود،به گونهایبیقید و شرط در خدمت تساهل و اجرای انتخابهاو تصمیمات افراد قرار نخواهد گرفت و همراه با حمایتاز مردم در نیل به اهداف و بهرهوری از فرصتهای برابردر جامعه،«ارشدیت دمکراتیک»را در بعد مثبتتساهل و مدارا به کار خواهد گرفت.
5- Lordscarman,ThescarmanReport ,) London:Pen- guin ,1986(."