چکیده:
هدف تحقیق حاضر تبیین شرایط زمینهای در راستای توسعه کارآفرینی اجتماعی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ایران بود. این پژوهش جزء پژوهشهای کیفی است و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش شامل صاحبنظران حوزه کارآفرینی اجتماعی در آموزش عالی ایران بودند که مجموعا 24 نفر بر اساس اصل اشباع نظری با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با روش مصاحبه نیمهساختاریافته گردآوری شد. روایی دادهها با روش روایی درونی و روایی بیرونی و پایایی دادهها و یافتهها با روشهای همکار پژوهشی و ناظر بیرونی تایید شد. دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که عواملی مانند استعدادهای بالقوه با زیرمقولههای صلاحیتهای شخصی و صلاحیتهای گروهی، خطمشیهای عمومی با زیرمقولههای رسمیسازیها و رویههای کارآفرینان و سرمایهگذاری مادی و معنوی با زیرمقولههای سرمایههای اجتماعی و سرمایههای مالی بهعنوان عوامل زمینهای توسعه کارآفرینی اجتماعی در آموزش عالی شناسایی شدند. در نهایت، مولفهها و عناصر شناسایی شده جهت کاربرد در الگوی نهایی توسعه کارآفرینی اجتماعی بکار برده شد.
خلاصه ماشینی:
فعالیت دانشگاه ها در عصر جهانی شدن ماموریت انحصاری تولید دانش را تحت الشعاع قرار داده و دانشگاه ها را به بنگاه های خدماتی برای حل مشکلات منطقه ای ، ملی و جهانی تبدیل کرده است ؛ به طوری که مطالعه فرایند توسعه در جهان حکایت از این واقعیت دارد که نظام های آموزش عالی همواره عامل بنیادی در تکامل و توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع بودند (فراست خواه ، ١٣٩٦).
فشارهای روزافزون بر دوش دولت و وزات خانه علوم ، تحقیقات و فناوری و کاهش بودجه دولتی در سال های اخیر، افزایش تعداد دانش آموختگان ، بیکاری فزاینده و بحران اشتغال جوانان به ویژه تحصیل کرده ها، تغییر در انتظارهای متقاضیان دانشگاه ها، رقابت ، نیازهای متغیر بازار، مسئولیت پذیری و پاسخوگیی در ماقبل افراد جامعه ، انقلاب کت یفی و برهه وری تغییر در دانش و ضرورت مدیریت دانش و تجاری سازی آن ، ضرورت تحول در آموزش های سنتی و گرایش به سمت آموزش های نو و پژوهش های کاربردی ، ضرورت بکارگیری فناوری ها و سایر مواردی که موجب تحول در رسالت ، نقش و کارکردهای دانشگاه شده استف ضرورت کارآفرینی دانشگاهی و ایجاد دانشگاه کارآفرین به عنوان یکی از ابزارهای حیاتی راهبردی و کلیدی آموزش عالی برای مواجهه با این تغییرها و فشارها را کاملا روشن کرده است (شریف زاده ، رضوی ، زاهدی و نجاری ، ١٣٨٨).
Goldstein, Ick, Ratang, Hutajulu & Blesia 2 .