چکیده:
یکی از مسایلی که طی چهارده قرن اخیر، ذهن دانشمندان و پژوهشگران حوزه
تاریخ و تفسیر قرآن را به خود مشغول داشته، حروف مقطعه و راز آنها در آغاز
برخی از سور قرآنی است. مفسران بزرگ قرآن کریم، هر کدام تفسیری را برای
این حروف، ارائه نموده و درباره آن نظر دادهاند که در آثارشان موجود
میباشد، اما اکثر آنها از طرف ملاصدرا «ره» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
ملاصدرا در بررسی نظرات گوناگون، تنها دیدگاه بوعلی سینا را ترجیح میدهد و
نظر خود را براساس مبانی حکمت متعالیه بیان میکند. او میگوید: «چون حقیقت
قرآن، واحد است و مراتب زیادی دارد، پس، هر کسی از این حقیقت تشکیکی
بهرهای خاص میبرد؛ زیرا شرایط خاصی مانند ایمان، ارتباط با اهل بیت
علیهم السلام و طهارت را میطلبد و هریک از این اوصاف، دارای مراتبی
میباشد و هرکس، مرتبهای از آنها را دارا میباشد.»1 اعتقاد ملاصدرا در تفسیر
این حروف به گونهای است که هریک از این حروف بر مرتبهای از عالم هستی
دلالت میکند و روش توجیهی این نوع دلالت، استفاده ابزاری از نظام حروف
ابجدی مشهور است تا با ترکیب نمودن به روش جمع یا ضرب بین آنها به
گونهای با مرتبهای از عالم هستی، مناسبت و تطبیق یابد.
نگارنده در این مقاله به تبیین و تفسیر کامل این حروف از منظر مفسر فرزانه
و فیلسوف عالی مقام مرحوم ملاصدرا، با توجه به آثار گران سنگ وی
میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"19 در بیان شعری نیز چنین میسراید: تو ز قرآن بنگری افسانها قشر و که بینی نه مغز و دانهها هست بهر آدمی دهن و لبوب تبن و قشر از بهر حیوان نی حبوب20 تفسیر صدرایی از حروف مقطعه قرآنی اگرچه در بین دانش پژوهان علوم قرآنی، افرادی اعتقاد دارند؛ حروف مقطعه دارای معنا نمیباشند و برخی دیگر این حروف را دارای معنا میدانند ولی علم آن را تنها نزد خدا و رسولش میدانند، ولی ملاصدرا با بهرهگیری از آیات و روایات، نظرات آنها را رد میکند و میگوید: «واعلم أن هذا القول و لیس بسدید لانه لما یجوز ان یرد فی کتابا...
وی براساس اصل اصالت وجود در حکمت متعالیه و وجود تشکیکی هستی که در جای خود آن را تبیین و اثبات نموده، اعتقاد دارد حروف مقطعه هریک به روش خاصی بر مراتب هستی دلالت مینماید و در توجیه نظر خود از روابط موجود در حروف ابجدی مانند ضرب یا جمع - به روشی ابزاری - استفاده میکند تا راهی مناسب در تطبیق یافتن این حروف بر مرتبهای از عالم هستی به دست آید؛ اگرچه او در تفسیر خویش از روش استحسان استفاده میکند، ولی باید توجه داشت در این مورد حقایقی را دریافت نمود که نمیتوان از طریق نوشتار به دیگران انتقال داد22 و چه زیبا، خود ملاصدرا در پایان نظر خویش میگوید: «ولما یمکن أن یکون للحروف دلالة غیرهذا البتة، ثم هذا أسرار یحتاج الی المشافهة."