چکیده:
کهنالگوی پیر فرزانه برگرفته از «آنیما»ی مثبت آدمی است که بهصورت یاریگر، قهرمان را در فرآیند تفرّد هدایت میکند. این کهنالگو که با دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ قابل بررسی است، در ادبیّات شرق جایگاه ویژهای دارد. در داستان حماسی «کوراوغلی»، علی کیشی مهتر حسنخان که نقطة عطف داستان با کور کردن ناجوانمردانة او صورت میگیرد، نماد پیر فرزانة این داستان است. «روشن» نوجوان که در فرآیند فردیّت به کمال میرسد و به قهرمان حماسی ملل ترک بدل میشود، از هدایت و ارشاد پدر خود علی کیشی بهرهمند میشود و بهدلیل ماندگار شدن نام پدر، خود را «کوراوغلی» مینامد. این مقاله به بررسی کهنالگوی پیرفرزانه که نماد آن در داستان کوراوغلی، حماسة بزرگ ملل ترک علی کیشی است، پرداخته و ویژگیهای این نماد را تحلیل قرار میکند.
خلاصه ماشینی:
در داستان کوراوغلی، چون روشن از ماجرای کور شدن پدر توسط حسنخان خبردار شده برمیآشوبد و قسم میخورد تا جانِ خان را بگیرد، لیکن علی او را از این کار بازمیدارد، زیرا بر این اعتقاد است که «کلُ امرٍ رهین لاوقاتها» و او را به خویشتنداری و تدبّر در کارها سفارش میکند و از شتاب منع میکند(تهماسب، 1384: 21) در منظومة کوراوغلی نیز آمده است: چنین گفت آن پور یل، باب رانمایم به خان کاینچنین راه نیستگمانش چنان شد که بییاوریعلی گفت: لیک این به تدبیر نیستدرنگی بکن تا رسد وقت آنکه هر امر بر وقت خود ای پسر فلک را بُوَد گونهگون روزها چنین بوده اما نماند چنینبه هر موقعی خویشتندار باشمبادا ببرّی نینداختهمبادا که تیزی برآید به کار که درد پدر بُرد ازو تاب راکه بادافرهش ظلم جانکاه نیستبه دربار او بینوا مهتریبه ترفند همواره بایست زیستبدوزی به هم تا زمین و زمانرهین است و یابی همانگه ظفریکی روز سور است و دیگر عزا کند بزم بر ما و بر خان کینبه رای و به تدبیر در کار باشو یا طرح و نیرنگ ناساختهکه کارت بگردد از آن خوار و زار (رسمی (الف)، 1395: 48) و چون قهرمان باید که به گفتههای پیر بیچونوچرا عمل کند، برخورد با خان را به وقت دیگری موکول میکند: به امــر پدر «روشــن» نوجواننگر تا زمان خود چه طرحی فزود قصاص پدر داد دست زمانکه گویی همین بودنی کار بود (همان: 48) ترغیب قهرمان به سفر داستان کوراوغلی در روایت محمّدحسن تهماسب بر مبنای سفرهای قهرمان شکل گرفته است، قهرمان چندین بار به سفر میرود.