چکیده:
تأویل از جملۀ مهمترین واژههایی است که شیعه و معتزله از ابتدا تاکنون، برای فهم آیات الهی به آن توجه کردهاند. اهل حدیث، همواره به تأویل نگاهی منفی داشتهاند و گاهی آن را بدعت پنداشتهاند و مفسران آنها از تأویل اجتناب کردهاند و دور بودن از آن را درست دانستهاند. در عصر کنونی ابوزید از متفکران معتزلی، راهکار فهم درست قرآن را تأویل میداند؛ وی بر این اعتقاد است که با تأویل میتوان امروز با قرآن ارتباط برقرار کرد و زندگی قرآنی داشت و در جهان امروز به قرآن حیات مجددی داد. در این نوشته با روش توصیفی – تطبیقی دیدگاه ابوزید دربارۀ تأویل را بر اساس نظر علامه گزارش و نقد میکنیم. نتایج نشان داد آنچه او تأویل میخواند، با آنچه طباطبایی تأویل میداند به لحاظ معنا و مفهوم اختلاف شگرفی دارد. طباطبایی «تأویل» را تلاشی برای دستیابی به معارف عمیق قرآن میداند که الفاظ را یارای بیان آن نیست؛ ولی ابوزید تأویل را عصری کردن فهم قرآن میداند. البته شاید بتوان وجه جمعی برای آن دو پیدا کرد و آن اینکه با فهم عمیق قرآن، میتوان مسائل امروز و فردای بشر را حل کرد.
Ta’wil (esoteric interpretation) is one of the main concepts taken into consideration for long by the Shī‘a and Mu‘tazila for the understanding of the divine verses. The Traditionists have always had a negative view to esoteric interpretation and their exegetes have avoided this concept and have taken this avoidance to be the correct practice. In the modern times, Abu Zayd – a Mu‘tazila thinker – deems esoteric interpretation as the true understanding of the Qur’ān. He believes that today we can connect with the Qur’ān and have a qur’ānic life through esoteric interpretation. He also believes that this type of interpretation revives the Qur’ān in the modern time. The article at hand uses a descriptive-comparative method to report and criticize the viewpoint of Abu Zayd toward esoteric interpretation based on the viewpoints of Allama Tabataba’i. The findings reveal that what he labels as esoteric interpretation is semantically and conceptually different from what Allama Tabataba’i calls esoteric interpretation. Allama Tabataba’i takes esoteric interpretation an effort to attain the profound knowledge of the Qur’ān which cannot be expressed merely by the words, while Abu Zayd considers esoteric interpretation as era-bound understanding of the Qur’ān. Of course, there might be a common point between the two stances: the deep understanding of the Qur’ān can help solve the present-day and future problems of the human.
خلاصه ماشینی:
در اين نوشتار، معناي واژة تأويل در نظر نصر حامد ابوزيد بـر اسـاس تعريـف مفسـر بـزرگ قرآن ، علامه طباطبايي نقد شده است .
پيشينۀ موضوع آثاري که درباره تأويل در ديدگاه دو متفکر، علامـه طباطبـايي (ره ) و نصـر حامـد ابوزيـد نوشته شده است ، مانند «چالش با ابوزيد» (مجموعه مقالات جريان شناسي نواعتزال ) محمـد عرب صالحي و ديگران ؛ «نقد تقرير ابوزيد از تاريخ مندي قرآن » اثر احمد واعظي و «نقـد و بررسي ديدگاه نصر حامد ابوزيد دربارة چيستي وحـي قرآنـي» جـواد گلـي، محتـواي ايـن نوشته را پوشش نمي دهند و آسيبي به نو بودن آن وارد نمي کند، زيرا در اين مقاله تعـاريف دو متکلم مقايسه ميکنيم و در نهايت يکي را بر ديگري برتري خواهيم داد.
يعني نصر حامد بين تفسير و تأويل فرق قائل است و آن دو را يکي نمي داند و مفسران را کساني مـي دانـد کـه بـه دنبـال معناي مفردات و آيات هستند.
نصر حامد در اين زمينه مي نويسد: «اجتهاد در حوزة احکـام و تأويـل فقرات فقهي قرآن با اجتهاد در تأويل ديگر بخش ها متفاوت نيست ، چه هر دو براي رسـيدن بـه لايه هاي دروني متن ، بر حرکت ذهن و عقل تکيه مي کنند» (ابوزيد، ١٣٨٩: ٣٩٥).
نقد در نقد، علت يابي تأويل در نگاه نصر حامد ابوزيد بايد توجه داشت که لازمۀ تقسيم مفاهيم قرآني به سه دسته و سپس استنتاج اينکه اين مفاهيم تاريخ مند هستند، غفلـت از ايـن نکتـۀ مهم و اساسي خواهد بود که قرآن کتابي براي هدايت بشر تا پايان عمر وي است .