چکیده:
در تمام وظایف مدیر اعم از برنامهریزی،سازماندهی،بسیج منابع،هدایت و کنترل،مدیر ناگزیر از اخذ تصمیم است.بنابراین تصمیمگیری در مدیریت به عنوان قلب وظایف مدیر شناخته شده است.یک تصمیم قبل از بروز عینی و تحقیق علمی فرایندی را درون آدمی طی میکند.این مراحل شامل شناخت مسئله و اراده برای حل آن میباشد. بنابراین مرحله اندیشه و مرحله ارادهء فرد،قبل از مرحلهء اخذ تصمیم است.در تبیین نظری تصمیمگیری گروهی از اندیشمندان مدیریت قائل به مبنای عقلانیت کامل هستند.این دیدگاه برمبنای تئوری«مطلوبیت ذهنی مورد انتظار»شکل گرفته است.در این دیدگاه انسان به دنبال بهترین تصمیمات است.دیدگاه دوم با نقد نظریه عقلانیت کامل و توجه به محدودیتهای بشری نظریه تصمیمگیری برمبنای عقلانیت محدود را مطرح میکند.در این دیدگاه تئوری بازیها،تئوری بحران و تئوری آشوب قابل تحلیل است.دیدگاه سوم به بیان این واقعیت برمبنای فشارهای سیاسی نیز وجود دارد که با دو مبنای قبل سازگاری ندارد. نکته مهم در تئوری تصمیم توجه به واژه عقلانیت است که اساس تئوریپردازی را شکل میدهد.باید توجه داشت که در صورتی که مبنای اخذ تصمیمات از عقلانیت ابزاری به عقلانیت جوهری تغییر کند نوع تفسیر از صحیح و یا غلط بودن بسیاری از تصمیمات نیز تغییر میکند.
خلاصه ماشینی:
"تمامی بدیلهایی که از بین آنها انتخاب صورت میگیرد شناخته شده هستند و پیامدهای انتخاب هر بدیل قابل درک هستند (و یا به تعبیر نسخهای از این تئوری که انتخاب را براساس عدم اطمینان مورد توجه قرار میدهد،توزیع احتمالات عینی یا ذهنی پیامدها با هر آلترناتیو ارتباط دارد).
پس تصمیمگیری عقلایی به این معناست که فرد در تصمیمگیریهای خود همواره تصمیماتی اتخاذ خواهد کرد که بهترین تصمیم بوده و تصمیماتی است که امکان و احتمال نیل به اهداف و مقاصد او را به حد اکثر میرساند.
موانع تصمیمگیری عقلایی عبارتند از: 1-تعداد اهداف 2-محدودیت پیشبینی آینده 3-تقسیمات سازمان و تعارض اهداف بخشها 4-فقدان یا کثرت اطلاعات 5-عوامل محیطی خارج از کنترل(سلزنیک1،9491) از طرف دیگر میدانیم که وجود ارزشهای متفاوت در بین افراد سازمان منجر به مطلوبیتهای متفاوت میشود بنابراین نمیتوان عمل و رفتار اعضای یک جامعه را براساس یک مقیاس واحد سنجید پارتو جامعهشناس ایتالیایی(3291-8481)معتقد است حتی نمیتوان یک مطلوبیت کلی و عمومی را به عنوان معیار برگزید زیرا مشکل هنوز به جای خود باقی است و آنچه ممکن است برای گروه(یا حتی اکثریت)مطلوب باشد،برای دیگران نیست.
تصمیمگیری برمبنای سازشکاری تعبیر دیگری از روش عقلایی تعدیل شده فرایند تصمیمگیری عقلایی بر این باور قرار دارد که مدیران میتوانند شبکهای از واقعیتهای پیچیده مفروضات،هدفهای بلندمدت و حدسهای اندیشمندانه را به تصمیمی تبدیل کنند که افراد سازمان به اجرا در آورند."