چکیده:
اسطوره واکنشی است از ناتوانیهای انسان در مقابله با درماندگیها و ضعفهای او. عناصر و شخصیتهای اسطوره ریشه در واقعیتهایی دارند که در طی زمان تغییر و تحول مییابند و همانگونه که فرهنگها با هم آمیخته میشوند؛ اسطورهها نیز با هم میآمیزند و اسطورههای جدید میسازند و گاهی اسطورهها در سرزمینهای مختلف با نامهای متفاوت و خویشکاری یکسان ظهور مییابند. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی ـ تطبیقی است بر پایه دادههای کتابخانهای، که با هدف اثبات وجود همانندی در خویشکاری اساطیر ایران و یونان و نیز بیان علت آن نگاشته شده است. در این پژوهش، با توجه به یافتههای به دست آمده از خویشکاری اسطورههای دو سرزمین یونان و ایران، تطبیق آنها با یکدیگر و اثبات وجود تشابه در وظایف آنها؛ فرضیه یکسانی تفکر نوع بشر در هزارههای آغازین بررسی میشود و در بخش نتیجهگیری بیان میگردد که از آنجا که اسطوره حاصل تفکر بشر و برگرفته از سرشت آدمی است؛ بدیهی است که تشابهاتی میان اسطورههای سرزمینهای مختلف دیده شود، هر چند که نام و توصیف مردم این سرزمینها از یک پدیده فرازمینی، متفاوت از هم باشد و نیز تفاوتهای موجود میان اسطورهها را میتوان متأثر از شرایط اجتماعی هر سرزمین در زمان خلق آن اسطوره دانست.
Myth is a reaction to man's inability to cope with his/her infirmities and weaknesses. Mythical elements and characters are rooted in realities that change over time; as cultures are intertwined, myths blend together and new myths are created. Sometimes myths appear with different names but identical functions in different areas. The present study is an analytical-comparative one based on library data; its aim is to show the similarity of the functions of Iranian and Greek myths. Accordingly, they are compared, their common points are shown and the theory of the uniformity of the thoughts of all human beings in the early millenniums are examined. Since myth is the product of human thinking and derived from human nature, there are obviously similarities between the myths of different nations. These nations refer to same phenomena with different names, and the differences between myths can be attributed to the social conditions of each nation.
خلاصه ماشینی:
روش تحقيق در اين مقاله به صورت تحليلي ـ تطبيقي و بر پايه داده هاي کتابخانه اي است و در ميان منابع استفاده شده در اين پژوهش ، کتاب تاريخ اساطيري ايران از ژاله آموزگار و کتاب فرهنگ اساطير يونان از ژيران ترجمۀ دکتر ابوالقاسم اسماعيل پور به عنوان اساس و الگوي پژوهش قرار گرفته اند، به اين صورت که نخست يکي از خدايان يونان باستان به همراه وظايفشان معرفي ميشود و سپس ايزدان و امشاسپندان ٢ ايران با توجه به خويشکاريهاي مشابه با خدايان يونان معرفي شده وتشابهات و تفاوت هاي آن ها بررسي ميشود.
بحث و بررسي با وجود اينکه در اين پژوهش همانندي خويشکاري ايزدان المپ در يونان و آفريدگان اهورامزدا در سه هزار سال نخستين آفرينش مطالعه ميشود، اما بايد به ياد داشت که علاوه بر قرابت هاي اساطير اين دو سرزمين ، تفاوت هايي نيز ميان آن ها و خويشکاريهايشان مشهود است که در اين مقاله کمتر به آن ها اشاره شده است ؛ از جمله اينکه ايزدان ايران را در سه هزار سال نخستين علاوه بر اهورامزدا؛ امشاسپندان و ايزداني تشکيل ميدهند که شخصيتي خداگونه دارند و هيچ عمل ناپسندي از آن ها سر نميزند و در بعضي از متون ، آن ها را يک خانواده ميدانند.