چکیده:
بلاگردانی یک آیین اسطورهای مذهبی است که در میان اقوام و ملل مختلف با اهداف گوناگون از دیرباز رواج داشته است. بسیاری از سنتهای اسطورهای و کهن برای دور ماندن از بلایا و یا رفع آن، روشهای مختلف بلاگردانی را توصیه کردهاند. در ادبیات کلاسیک فارسی از سنایی به عنوان یکی ازنخستین حلقههای نوآوری و گسترش مضامین و اندیشههای عرفانی، تعلیمی و حکمی نام بردهاند، اماسنایی به شهادت شمار زیادی از ابیات مثنویحدیقةالحقیقهاش با اساطیر به خوبی آشنایی داشته و از مصادیق و فرهنگ عامهای که در روزگار وی رایج بوده است به خوبی بهره برده است. در پژوهشحاضر که به شکل بنیادی بر پایة مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، سعی کردیم تا نشان دهیم سنایی در حدیقةالحقیقهصورتهای گوناگون مصادیق بلاگردانی از جملهقربانی، حرز و تعویذ، دعانویسی و دودکردن اسپند برای دفع چشمزخم را مورد توجه قرار داده است. برای روشن شدن این امر، پس از تحلیل باور بلاگردانی به تحلیل مصادیق یافتشده در حدیقة سناییخواهیم پرداخت، در نهایت نشانههای آیین بلاگردانی در این اثر مشخص و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سنایی به جنبههای اسطورهای آیین بلاگردانی که اشاره نمودیم کاملا آشنا است و توانسته به هنریترین وجه ممکن آن را در مثنوی حدیقه بهکار ببرد.
Scapegoating is one of the religious-mythical rituals, having been long common among different tribes and nations for various purposes. Many of the mythological and ancient traditions have suggested different ways of scapegoating to stay away from disaster or to abolish it. In classic Persian literature, Sanai has been named as one of the first innovators who spread the mystical and philosophical and didactic teachings. As evidenced by the great number poems of Hadiqat al Haqiqa, Sanai is very familiar with the myths and has well made use of the popular culture of his day. By employing descriptive-analytical and library methods, in the present study, we attempt to show that Sanai took into consideration various forms of scapegoating - including sacrificing, writing amulet, burning peganum harmala (esfand) - in Hadiqat al Haqiqa. To clarify the matter, after analyzing the doctrine of scapegoating and the related rituals, we examine the cases found in Hadiqat al Haqiqa. The findings of the research indicate that Sanai has been fully familiar with the rituals of scapegoating and used them in the most artistic way possible in Masnavi of Hadiqat al Haqiqa.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر که به شکل بنيادي بر پايۀ مطالعات کتابخانه اي و با روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده است ، سعي کرديم تا نشان دهيم سنايي در حديقة الحقيقه صورت هاي گوناگون مصاديق بلاگرداني از جمله قرباني، حرز و تعويذ، دعانويسي و دودکردن اسپند براي دفع چشم زخم را مورد توجه قرار داده است .
«در گذشته جنبه هاي گوناگوني براي انتقال شر وجود داشته است و انسان ها هميشه در تلاش بوده اند تا با انجام برخي کارها مانند قرباني کردن ، خون ريختن ، دعانويسي و بستن آن بر بازو، دعا و نيايش و امثال اين ها شر و بلا را دفع کنند.
» (فريزر١ ١٣٨٣: ٥٤٩) فلسفۀ انتقال شر به دو دليل نزد انسان ها از گذشته تاکنون رايج بوده است ، يکي آنکه انسان ابتدايي با توجه به فکر مرموز و غريب خود که حاکي از عدم شناخت طبيعت اطرافش بوده ، به راحتي حاضر نبوده است تا سلطۀ طبيعت را بپذيرد، بنابراين براي بسط و شرح آن به راه حل هاي متفاوتي از جمله قرباني کردن ، دعا، نيايش ، خون ريختن ، تعويذ و...
سنايي نيز به سنت پاک نگاه داشتن تعويذ اشاره دارد: گاه گويم رفيق جاهل را يا نه کرباس باف کاهل را که نويسم تو را يکي تعويذ پاکدار اي جوان ، مدار پليذ (سنايي ١٣٢٩: ١٧٩) از سويي در معتقدات عامه ايران براي انواع مهره ها و احجار کريمه (مانند ياقوت و زمرد) ويژگيهاي دفع بلا و محافظت از گزند قائل شده اند، (احمد سلطاني ١٣٨٤: ١٥٥) اين باوري است که سابقۀ مکتوب آن به آثار پهلوي ميرسد.