چکیده:
هدف: هزینه سرمایه سهام عادی، به حداقل نرخ بازده مورد انتظار گفته میشود و یکی از ابزارهای بسیار مهم در بسیاری از تصمیمگیریهای مالی و مدیریتی است که از عوامل متعددی نظیر نقدینگی، اهرم مالی، جریان نقد عملیاتی، اندازه شرکت و سودآوری متأثر میشود. پیامد ابهام اطلاعاتی موجب میشود که ریسک سرمایهگذاری و بهدنبال آن، هزینه سهام عادی افزایش یابد و همچنین افزایش ارتباط ارزشی سود موجب میشود که ریسک و بهتبع آن، هزینه سهام عادی کاهش یابد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، ارائه آزمون تجربی مقایسه کارایی مدلهای هزینه سهام عادی تحت تأثیر ابهام اطلاعاتی و ارتباط ارزشی سود است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، دادههای 104 شرکت نمونه، در بازه زمانی 7 ساله از 1391 تا 1397 جمعآوری شد و بهشیوه تحلیل توصیفی با اجرای آزمون تحلیل پوششی دادهها و آزمون کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شدند. برای مقایسه کارایی از مدلهای رشد گوردون و اولسون جونتر استفاده شد.
یافتهها: با در نظر گرفتن نتایج آزمونها و مقایسه توان تبیینکنندگی و دقت هریک از مدلها، میتوان گفت که دو مدل اولسون جونتر و گوردون در سطوح اطمینان مختلف از اعتبار مناسب و اتکاپذیری برخوردارند و از لحاظ مقایسهای تفاوت معناداری بین این دو مدل وجود دارد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، در شرایط پرریسک وکمریسک مدل اولسون جونتر در مقایسه با مدل رشد گوردون کارایی بیشتری دارد و هزینه سهام عادی برآوردشده از این مدل برای تصمیمگیری از طریق مصونسازی پرتفوی از زیانهای احتمالی سودمند است.
Objective: The cost of common stock is called the minimum expected rate of return of investors. The cost of common stock is one of the most important means in many financial and management decisions, that are influenced by several factors like liquidity, financial leverage, operating cash flow, company size and profitability. Information ambiguity increases the investment risk and make the cost of equity capital increased. Growth of value relevance of earning decreases the investment risk and consequently make the cost of common stock decreased. Therefore, the purpose of this study is to present an empirical test to compare the efficiency of two cost of capital models as Gordon and Olson Junter under the influence of information ambiguity and value relevance of earning. Methods: For this purpose, this study was conducted with 104 sample companies during 7 years from 2012 to 2018, using descriptive analysis with Kruskal Wallis test. Results: To this end, this study was concluded that two models of Olson Junter and Gordn have accepted reliability index and validity at different level. There is significant difference between two models. Conclusion: The results showed that Olson Junter's model performs more efficient than Gordon's model at high- low risk levels. Consequently, cost of common stock of the former model would be useful in decision making through portfolio hedging og potential losses.
خلاصه ماشینی:
آزمون تجربي مقايسه کارايي مدل هاي هزينه سهام عادي تحت ابهام اطلاعاتي و ارتباط ارزشي سود عباس خداپرست سالک معلمي دانشجوي دکتري ، گروه حسابداري ، واحد قزوين ، دانشگاه آزاد اسلامي ، قزوين ، ايران .
ir چکيده هدف : هزينه سرمايه سهام عادي ، به حداقل نرخ بازده مورد انتظـار گفتـه مـي شـود و يکـي از ابزارهـاي بسـيار مهـم در بسـياري از تصميم گيري هاي مالي و مديريتي است که از عوامل متعددي نظيـر نقـدينگي ، اهـرم مـالي ، جريـان نقـد عمليـاتي ، انـدازه شـرکت و سودآوري متأثر مي شود.
از اين رو، هدف پژوهش حاضر، ارائه آزمون تجربي مقايسه کارايي مدل هاي هزينه سهام عادي تحت تأثير ابهام اطلاعاتي و ارتباط ارزشي سود است .
علاوه بر اين ، اطلاعات با کيفيت ، هماهنگي بين شرکت ها و سرمايه گذاران را بـا توجـه بـه تصـميم هـاي سرمايه گذاري بهبود مي بخشد و به افزايش جريان هاي نقدي پيش بيني شده ، بدون افزايش متناسب در کوواريـانس بـازده سهام شرکت با بازده بازار منجر مي شود که انتظار مي رود بر هزينه سهام عادي شرکت ، اثر منفي داشته باشد.
با توجه به آنچه بيان شد، فرضية پژوهش به شرح زير مطرح مي شود: فرضيه : ابهام اطلاعاتي و ارتباط ارزشي سود بر کارايي مدل هاي اندازه گيري هزينه سهام عادي تأثير معناداري دارند.
نظـر بـه اهميـت ايـن موضـوع ، در پژوهش حاضر، به بررسي آزمون تجربي مقايسه کارايي مدل هاي هزينه سهام عادي تحت تأثير ابهام اطلاعاتي و ارتبـاط ارزشي سود، بين ١٠٤ شرکت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، طي سال هاي ١٣٩١ تا ١٣٩٧ پرداخته شد.