چکیده:
مشورت به عنوان یکی از مفاهیم سیاسی اجتماعی قرآن و از سنتهای نبوی، مقوّم نظریه مردم سالاریدینی است. از سوی دیگر، جزء ذاتی و از ارکان هستی بخش نظریه دموکراسی مشورتی نیز بهشمار میآید. از اینرو بررسی کم و کیف این مفهوم در هر دو نظریه میتواند ماهیت این نظریهها و سازوکار اداره جامعه توسط آنها را آشکارتر سازد. درعینحال مفهوم مشورت اگرچه در هر دو نظریه مشترک است، اما از منظر هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی، تفاوتهایی ماهوی میان آنها وجود دارد که خاستگاه این تفاوت را میتوان توحیدی بودن یکی و اومانیستی بودن دیگری دانست. پژوهش حاضر کوشیده است به اختصار، تمایزات یادشده و اشتراکات دو نظریه را از منظر اندیشمندان مطرح در این حوزه تشریح و جایگاه مشورت در هر یک از آنها را تبیین نماید. در پایانْ جدولی از شباهتها و تفاوتهای مفهوم مشورت در دو نظریه مردم سالاری دینی و دموکراسی مشورتی ارائه گردیده است.
Consultation as one of the social and political concepts of the Qur'an and of the prophetic traditions has strengthened the religious democracy. On the other hand, it is also an intrinsic component of the theory of deliberative democracy. Thus, a brief examination of the concept in both theories can reveal the nature of these theories and the mechanism of their governance. At the same time, the concept of consultation, although common in both theories, exists on the ontological, epistemological, and anthropological grounds, and there are substantial differences between them that can be attributed to being monotheistic and humanistic. The present study has attempted to briefly explain the aforementioned distinctions and the two theories from the perspective of the scholars in this field and explain the place of consultation in each of them. At the end a table of similarities and differences in the concept of deliberation is presented in the two theories of religious democracy and deliberative democracy
خلاصه ماشینی:
بر همین اساس امام خمینی به عنوان احیاگر اندیشه سیاسی شیعه در دوران معاصر، بر این باور است که چون جامعه کنونی، اسلامی و عموم مردم مسلماناند، حفظ توأمان احساسات و عقلانیت اسلامی جامعه لازم و ضروری است؛ از این رو حکومت اسلامی در چارچوب مردم سالاری دینی قابل فهم و درک خواهد بود.
اگرچه در برخی تعاریف از دموکراسی، از عنصر مشورت به عنوان جزئی از تعریف و از ارکان تحقق دموکراسی نام برده میشود، اما مشورت در دموکراسی مشورتی را جایگاهی دیگر است؛ چراکه اساساً این نظریه سنگ بنای دموکراسی و شالوده نظام سیاسی را بر عنصر مشورت مینهد، نه اینکه صرفاً آن را به یکی از عوامل و راهکارها در فرایند دموکراتیک تقلیل دهد.
پس از توافق جمعی در انتخاب حاکمان و تعیین چارچوب حکمرانی، ساختارها و نهادهای اجتماعی و سیاسی و تدوین قوانین اداره جامعه نیز از راه مشورت و مفاهمه به سامان میشود و همه آنچه که به خیر عمومی و منافع و مصالح اجتماعی مربوط است، تنها از فرایند و سازوکار مشورتی حکومت میتواند سربرآورده (سلامی: 1388، 209)، در فضای عمومیِ متکی به کنش ارتباطی و عقلانیت مشورتی، کسب مشروعیت نماید.
پنجم آنکه با وجود غایت امر مشورت که رسیدن به تصمیم برای اداره دموکراتیک و عقلانی جامعه است، اما طی خود این فرایند نیز موضوعیت دارد.
همین امر خود موجد تفاوتی دیگر است؛ و آن اینکه در دموکراسی مشورتی پذیرش و عمل به نتیجه مشورت ضروری تلقی میشود، اما در مردم سالاری دینی نتیجه منحصر در تصمیم حاکم است.