چکیده:
مسیر نهضت اسلامی ایران به رهبری امامخمینی، گاه آنچنان پیچیده میگردد که درک تطابق حرکت راهبری آن – به ویژه در مرحله انگیزهها - با متقضیات شریعت اسلامی برای همگان میسور نمیباشد و موجب طرح پرسشهایی در این خصوص میگردد. یکی از پرسشهای مهم که این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی در صدد پاسخ بدان میباشد، این است که چگونه این قیام توفنده به رهبری امام خمینیv – که ملازم اختلال در نظم موجود در حاکمیت شاهی بود - با مقتضیات «قاعده وجوب حفظ نظام و حرمت اخلال در آن» سازگار است. در پاسخ میتوان چنین گفت: رهبری در ابتدای نهضت با تعهّد به مقتضای قاعده مذکور و با پذیرش تقدّم و حاکمیّت مفاد آن بر سایر تکالیف شرعی، به گونهای راهبری مینمودند که ملازم اختلال در نظام معاش و معیشت مردم نگردد، لیکن فساد مطلق و گسترده حکومت شاهی آنچنان بود که مسلّم مینمود که شارع مقدّس به هیچ وجه راضی به هماهنگی با آن نیست، و موضوع این قاعده منتفی میگردد، بلکه اینگونه فساد به معنای اضمحلال و خلل در ارکان نظام و وجود بحران در نظام معیشت مردم بود که به نوبه خود به حکم همین قاعده ایجاد حرکت اصلاحی برای حفظ نظام جامعه از فروپاشی را اقتضا مینمود.
The path of the Islamic Movement of Iran, led by Imam Khomeini sometimes had become so complicated that understanding its leadership move - especially at the motivational stage - is not for everyone in complete line with the requirements of Islamic Shari'ah and raises questions in this regard in his mine. One of the important questions that this research seeks to answer in a descriptive-analytical way is how this boom uprising was led by Imam Khomeini - who needed to disrupt the existing order in royal authority - with the requirements of "rule of the necessity of preserving the system and not its disruption” is consistent. In response, it can be said that, at the beginning of the movement, the leadership was committed to adherence to the aforementioned rule and by accepting the primacy and rule of its provisions over other religious duties, in a way that would not entail disruption to people's livelihoods, but the widespread corruption of the royal government was such that it was made clear that the saint was not at all satisfied with it, and that the rule would be eliminated. It was people's livelihoods that, in turn, called for a correction to keep the social order from collapsing.
خلاصه ماشینی:
یکی از پرسشهایی که این مقاله درصدد تبیین آن میباشد اینست که چگونه حرکت عظیم و توفنده انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی با یکی از مهمترین ضوابط فقهی اسلام یعنی «قاعده وجوب حفظ نظام و حرمت اخلال در آن» سازگار است؟ و این مهم چگونه با تلاش برای مخالفت، اخلال و فروپاشی رژیم شاهی قابل تحلیل است؟ تشکیل حکومت و لوازم آن در اندیشه بشری و مکتب اسلام 2-1- ضرورت تشکیل حکومت و دولت مسئله ضرورت تشکیل حکومت برای ایجاد نظم و عدالت و ارتقاء زندگی انسان با دید عقلی و نیز از دیدگاه شرع و اسلام از قضایایی است که تصور دقیق آن ما را از توسل به استدلال بینیاز میسازد، با این وجود فطری بودن نیاز به تشکیلات حکومتی به حدی است که هرگز شنیده نشده که کسی بگوید: اصل انتصاب خلیفه لزومی ندارد یا دلیلی بر لزومش نداریم زیرا همه به انگیزه فطرت احساس میکنند که چرخ جامعه بدون گرداننده خود به خود گردش نخواهد کرد (ارسطو، 1348، 57/ طباطبایی، 1361، 177/ عمید، 1366، 169/ منتظری، 1409 ه.