چکیده:
امروزه مساله پیچیده هویت با ورود به دنیای مدرن و سر برآوردن هویت های تازه و خدشه دار شدن هویت های پیشین، به یکی از مشغله ها و دغدغه های فکری متفکرین سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و دولت مردان تبدیل شده است. می توان گفت که فرایند جهانی شدن با رهاکردن فضا و زمان از قید مکان و نسبی کردن فرهنگ ها و مرجع های اجتماعی، هویت سازی و معنایابی به شیوه سنتی را بسیار دشوار و حتی ناممکن می کند. بنابراین نوعی بحران فراگیر و فزاینده هویت و معنا جوامع مختلف جهان را فرا می گیرد که به صورت هایی گوناگون در تصورها و احساسات افراد و گروه های مختلف بازتاب پیدا می کند. این پژوهش طرح این سوال که جهانی شدن سیاست چه تاثیری بر فرهنگ و هویت ملی ایران داشته است، این پاسخ را مطرح نموده است که ایران با توجه به شرایط خاص فرهنگی، ماهیت نظام سیاسی و انباشته های تاریخی خود نیازمند فهم دقیق و علمی پدیده جهانی شدن و سپس طراحی کلان فکری و عملی در انطباق (و یا عدم انطباق) با این مفهوم فراگیر می باشد.
Nowadays, the complex issue of identity, with the emergence of the modern world and the emergence of new ones and the destruction of former ones, become one of the intellectual concerns and concerns of political, economic, cultural and social thinkers and statesmen. Has been. It can be said that the process of globalization by releasing space and time from place and relativeizing social cultures and references makes identity and meaning-making in the traditional way very difficult and even impossible. Thus, there is a growing crisis of identity and meaning in the various societies of the world that is reflected in various ways in the perceptions and feelings of different individuals and groups. This research raises the question of how the globalization of politics has impacted on Iran's national culture and identity. It has provided the answer that, given its particular cultural conditions, the nature of the political system, and its historical accumulations, it requires a rigorous and scientific understanding of the phenomenon. Globalization, and then the design of macro-practical thinking in conformity (or non-compliance) with this pervasive concept.
خلاصه ماشینی:
منظور از سيماي هويت ، ابعاد ظاهري و مشهود آن مي باشد که مهم ترين آن ها را از منظر هدف اين پژوهش مي توان مشتمل بر موارد ذيل در نظر گرفت و البته موارد ديگري را نيز مي توان به اين مقولات اضافه کرد که در اين نوشتار به آن ها اشاره نشده است :(خسروي ، ١٣٩١: ١٣٢-١٣٣) الف ) دين ب )زبان و ادبيات ج ) فرهنگ و آداب و رسوم د) سرزمين ه ) تاريخ ي) سياست و نهاد دولت مولفه هاي فرهنگي هويت ملي ايران براساس نگرش و بينش جامعه شناختي ، مي توان با توجه به سبقۀ تاريخي ، تحول مذهبي و دوره جديد فرهنگ عمومي ، ساختار هويتي ايران را شامل سه لايه ي فرهنگي متفاوت و ناهمگون قلمداد کرد.
از اين رو ميتوان گفت که فرهنگ و اقتصاد کاسبي از سياست مي شود و هرکس از نظر سياسي بتواند به موفقيت نائل شود و خود را به قدرت نزديکتر نمايد، بيشتر از ديگران به امتيازات اقتصادي دسترسي پيدا ميکند حتي در عرصه فرهنگ در هر حال ضعف تاريخي بورژوازي، درآمدهاي هنگفت نفت ناشي از صادرات نفت و چارچوب فرهنگي حاکم موجب شده است تا دولت در ايران قادر به ارائه نقش مفيد، مؤثر و سازگار با فرايند جهاني شدن نباشد.