چکیده:
قلندر یکی از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه کاربرد چشمگیری دارد و یکی از جلوههای مهم شعر عرفانی بهکار بردن مضامین قلندری است. این گونه اشعار به طور رسمی با سنایی آغاز شد ، پس از سنایی شاعرانی چون عطار ، مولوی، سعدی و حافظ آن مضامین را در اشعار خود بسیار بهکار بردهاند. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف در معنای صوفیانه به کار رفته است ولی فاقد تعابیر لطیف و توصیفات نمادین و سمبلیک است. شاعران فارسیگو بویژه شعرای عارف و صوفی مسلک در اشعار خویش توصیفاتی لطیف و باریک و دقیق از این اصطلاح را با زبان نمادین و سمبلیک ارائه نمودهاند. کشف معنای نمادین این واژه در شعر عرفانی در فهم و تفهیم بسیاری از صفات و خصوصیات عرفانی قلندران در شعر کمک شایانی میکند. از جمله صفات و خصوصیات قلندران در شعر نمادین عرفانی میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: ترک تعلقات، کافری، رندی، ترک ظاهر دین و ظاهر شرع، باده نوشی و... .
Qalandri is one of the terms used extensively in romantic poetry and poetry and is one of the important manifestations of mystical poetry in the use of Qalandian themes. These poems formally began with Sana'i, after which Sana'i poets such as Attar, Rumi, Sa'adi and Hafiz have used themes in their poems. The term has been used in Sufi sources for mysticism and mysticism but lacks subtle interpretations and symbolic and symbolic descriptions. Persian poets, especially mystic and Sufi poets, have provided subtle and detailed descriptions of this term in symbolic and symbolic language in their poems. The discovery of the symbolic meaning of the word in mystical poetry helps in understanding and understanding many of the mystical traits and characteristics of the Qalandaran poetry. Among the qualities and characteristics of the Qalandars in mystical symbolic poetry are the following:
Abandonment, infidelity, Randy, abandoning the appearance of religion and the appearance of the Shari'a, drinking water, etc
خلاصه ماشینی:
و اینکه آیا چهره و سیمایی که سنایی در قرن ششم از قلندران ارائه میدهد با آنچه عطار در آثارش ارائه میدهد یکی است ؟و اینکه مولوی قلندران را به چه شکل و عنوانی برای بیان مفاهیم و مضامین عرفانی به کار گرفته است؟ و همچنین حافظ که در واقع ادامه دهنده و به اوج رسانندهی اندیشه ملامتی و قلندری است، از قلندران چگونه افرادی با چه خصوصیات و تناسباتی برای غنای مفاهیم عرفانی و حتی مفاهیم انتقادی خود بهره میگیرد؟ علاوه بر مسایل مذکور این پژوهش سعی دارد به سوالات زیر پاسخ علمی دهد: 1.
قلندران آنچه از ظاهر شریعت حاصل شود را مزورانه و عاری از اخلاص میدانند، به همین دلیل به توصیه پیر خود ایمان مزورانه را ترک میگوید و برای یافتن ایمان راستین و حقیقی راهی قلندر خانه که محل توحید و یکتا گرایی است، میشوند: مـا هرچه آن ماست ز ره بر گرفتهایـم با پیـر خویش راه قلـنـدر گرفتـهایـــم در راه حـق چو مـحرم ایمان نبودهایـم ایمـان خود به تازگی از سر گرفتهایــم چون اصل کار ما همه روی و ریـا نمـود یـک بـاره تـرک کار مـزوّر گرفتهایــم (عطار،1384 :598) دل دست بــــه کــــافـــری بــرآورد آیـیــن قــــلـــنـــدری بـــــرآورد دیــــن و ره ایــــزدی رهــــا کـــرد کـــــیــش بـــت آزری بـــــرآورد از تــوبــه و زهـــد تــوبــه هــا کرد مـــومـــن شــد و کـافــری بـرآورد (همان،) گفته شد که یکی از دلایل مهم بیاعتنایی و بیتوجهی قلندران به موازین شرعی وجود تزویر و ریا در میان زاهدان و واعظان است، قلندران برای مبارزه با این امر -که با خط فکریشان سازگاری نداشت- به ترک دین و موازین آن روی آوردند تا به طور ضمنی معترض رفتار زاهدان و صوفیان ریا کاری باشند که دین را وسیله منفعت طلبی قرار داده بودند؛ به طوری که حافظ نیز از ریا و نفاق حاکم بر جامعه نیک به تنگ میآید و رهایی و رستن از آن را تنها در قلندر شدن میداند: از ایـن مـزوجه و خـرقـه نیـک در تنـگم بـه یـک کـرشمه صوفی وشم قلندر کن (حافظ،1385 :387) 5 .