چکیده:
زمینه و هدف: آزادی اندیشه یکی از عواملی است که میتواند صحت و درستی اندیشه را تامین کند. از
سویی عواملی میتوانند آزادی را از اندیشه سلب کرده آن را تحت تاثیر قرار داده و به سمت های نادرستی
منحرف کنند. میتوان عوامل مزبور را موانع آزادی اندیشه قلمداد کرد. البته موانع مزبور هرگز ارادی بودن
اندیشه را تحت تاثیر قرار نداده، بلکه تنها زمینه انحراف آن را فراهم میکنند. مقاله حاضر در صدد است تا
پاسخی به این پرسش ارائه دهد که چه عواملی چنین تاثیری روی اندیشه داشته و آزادی را از آن سلب
می کنند؟
روش تحقیق: پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی موانع آزادی اندیشه را مورد تجزیه و تحلیل قرار
داده است و در غالب موارد از نظرات اندیشمند معاصر جهان اسلام شهید مطهری استفاده کرده است.
یافته ها و نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق نشان میدهد که عوامل هفتگانه ای میتوانند آزادی را از
اندیشه سلب کنند. عوامل مزبور عبارتند از: تقلید کورکورانه، تعصب شخصیت محوری، پیروی از اسلاف
و نیاکان، پیروی از گمان، میلها و هواهای نفسانی، و حجاب توهم و تخیل. شدت و ضعف این عوامل
می تواند پذیرش حق و حتی فهم حقیقت را برای انسان ناممکن سازد، از این رو تلاش و کوشش برای
زدودن اندیشه از این موارد ضروری بوده و دین اسلام همواره مخاطبان خود را به آن سمت فراخوانده
است.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر در صدد است تا پاسخي به اين پرسش ارائه دهد که چه عواملي چنين تاثيري روي انديشه داشته و آزادي را از آن سلب ميکنند؟ روش تحقيق : پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي موانع آزادي انديشه را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است و در غالب موارد از نظرات انديشمند معاصر جهان اسلام شهيد مطهري استفاده کرده است .
شدت و ضعف اين عوامل ميتواند پذيرش حق و حتي فهم حقيقت را براي انسان ناممکن سازد، از اين رو تلاش و کوشش براي ٢٣٦ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره بيست و پنجم ، زمستان ١٣٩٨ * * * * * زدودن انديشه از اين موارد ضروري بوده و دين اسلام همواره مخاطبان خود را به آن سمت فراخوانده است .
يکي اين که آيا تاثيرپذيري انسان ميتواند به نحو قطع فلسفي مبرهن شود؟ و دوم اين که رابطه موانع آزادي انديشه با ارادي بودن انديشه چيست ؟ موانع آزادانديشي از منظر شهيد مطهري / ٢٣٧ مقدمه اول : محدوديت بحث تأثيرپذيري معناي بسيار وسيعي دارد، يکي از آن ها عبارت است از اين که انسان متاثر با خواندن افکار کسي که او را فرد موثر ميناميم ، استقلال فکري خود را از دست داده ، تحت تأثير انديشه هاي او واقع گردد.
چه بسا براي انسان مطيع ، غالب بر شهوت ، خواستار انديشه و علم هم حقيقت مقصود و مطلوب کشف نشود؛ به خاطر اين که او از آن [حقيقت ] محجوب است ، به جهت اعتقاد سابقي که مورد پذيرش عموم مردم بوده و از سن کودکي بر سبيل تقليد و حسن ظن بين او و حقيقت حايل شده است .