چکیده:
سوانح همواره موجب تحولات جدی در سکونتگاه های انسانی می شوند. این تغییرات که عمدتاً به شکل خسارات محسوس و نامحسوس بروز می کند طیف وسیعی از شرایط استقرار انسان ها را مورد آسیب قرار می دهد. سکونتگاه های تاب آور در این میان این توانایی را دارا هستند که ظرفیت جذب و بازگشت به شرایط تعادل و چه بسا شرایطی بهتر نسبت به پیش از سانحه داشته باشند. چنانچه این قابلیت و ظرفیت در جوامع و سکونتگاه ها وجود نداشته باشد، عملاً فعالیت های مرتبط با آمادگی، مقابله و بازسازی در برابر سانحه با دشواری جدی روبه رو می گردد. یکی از اختلال های جدی در این میان رابطه ی مردم و مکان سکونت ایشان است که در شکل نامحسوس آن به صورت عامل دلبستگی به مکان بروز می کند. مطالعات حاکی از اهمیت تاب آوری مکانی در مدیریت و بازسازی پس از سانحه در کامیابی فعالیت های مرتبط با سانحه است. این مقاله با جمع آوری، مستند سازی و تجزیه و تحلیل سیل تجریش در سال 66 به عوامل مرتبط با تاب آوری مکانیو به طور خاص جایگاه دلبستگی مکانی در فرایند بازسازی می پردازد و چارچوبی مفهومی برای فهم جایگاه دلبستگی مکانی پیشنهاد می کند.این چارچوب با عنایت به درسهای مدیریتی استخراج شده از تجربه ی سیل تجریش در سه مرحله ی پیش از وقوع سانحه، پاسخ گویی مقابل های و بازتوانی و بازسازی پس از سانحه دو مفهوم پاسخ گویی مقابله ای و تاب آوری انطباقی را برای بازه ی اقدامات از کوتاه تا بلند مدت برای مدیریت سانحه و بحران شهری فراهم می نماید.
Disasters have always been drastically affected by human settlements. These disaster-motivated impacts have tangible and intangible implications as well as direct and indirect consequences on human habitat and his dwelling. Resilient settlements and communities possess such capacity to absorb disaster and not only rebound to the relative stability before the disaster but also build back better. If such composite capacity were not provided, preparation, mitigation, and reconstruction activities would face serious difficulty and complication while paralyzing future development. One of the major damages entailed by the disaster is a serious disruption in people and place a relationship in the form of “place attachment” loss. This article considering place resilience conceptin post-disaster circumstances attempts to scrutinize such a relationship in the 1987 Tehran, Tajrish flood proposing a ‘place based-resilience’ perspective. The authors documented and analyzed the way flood-affected Tajrish community and derive lessons for similar post-flood reconstruction and disaster management to be considered by responsible bodies of government and field actors. The proposed Theoretical framework would embrace measures before; during and after the disaster, to be taken into account as well two important concepts of coping response and adaptive resilience.