چکیده:
پژوهش حاضر درصدد است که تجربه احساس ناامنی در زندگی روزمره را از دیدگاه زنان مطلقه بازگوید تا به تفاسیر و دلالتهای معنایی آنها دست یابد. دادههای این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمهساختیافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. به کمک روش نمونهگیری نظری و هدفمند با 20 نفر از زنان مطلقهی شهر ایلام، مصاحبه شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است انگ بیوگی، هراس اجتماعی، بیخانمانی، فقدان حمایت اجتماعی، به منزله شرایط علَی احساس ناامنی را به دنبال داشته است. طعمه جنسی و کنترل مضاعف به منزله شرایط مداخلهگر عمل کردهاند. زنان مطلقه در مواجهه با پدیده مذکور به استراتژیهای استیصال، پرخاشگری زنانه و تمایل به خودکشی، مقاومت پنهان زنانه، تمایل به خودکشی، دست زدهاند. احساس ناامنی زنان مطلقه در زندگی روزمره، ازهمگسیختگی روانی، دلزدگی از فضای عمومی، و تبعیض مضاعف، را در پی داشته است.
The present research seeks to describe the experience of insecurity in everyday life from the point of view of divorced women in order to achieve their semantic interpretations and implications. The data of this qualitative study were collected through semi-structured interviews and the basic theory method for data analysis was used. An objective and objective sampling method was used for interviewing 20 divorced women in ilam. The results of this study indicate that social welfare, social insecurity, lack of social support, as a result of the circumstances have led to insecurity. Sexual predilection and double control have served as intervening conditions. Divorced women are confronted with desperate strategies, women's aggression and suicidal attempts, hidden resistance women, and suicide attempts. The feeling of insecurity of divorced women in everyday life has led to psychological disturbances, frustration of public space, and double discrimination.
خلاصه ماشینی:
مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه امنیـت و احسـاس امنیـت نشـان مـی دهـد کـه تاکنون پژوهشی به طور خاص به احساس امنیت زنان مطلقه در زندگی روزمـره ، بسـترها و زمینه های آن ، شیوه برخورد زنان مطلقه با احساس ناامنی و زمینه هـای ایجـاد آن و همچنـین پیامدهای ناشی از این امر نپرداخته است .
البتـه پژوهش هایی به روش کیفی نیز انجـام گرفتـه اسـت از جملـه : ابـاذری و همکـاران (١٣٨٧)، مقاله ای با عنوان «احساس ناامنی از تجربه زنانه در زندگی روزمره » انجام دادنـد کـه در ایـن مطالعه یک تیپولوژی پنچ گانه از هراس هاس زنانه و نحوه ی عملکـرد و اندیشـیدن زنـان بـه این موضوع ارائه شده است .
قادرزاده و خزایی (١٣٩٣)، در پژوهشـی بـا عنـوان مطالعـه کیفـی احساس ناامنی زنان در فضاهای عمومی با استفاده از روش کیفی به این نتیجـه رسـیدند کـه آزار جنسی، ترس از بدنامی و جامعه پذیری جنسـیتی بـه منزلـه شـرایط علـی و کدگـذاری جنسیتی فضا و شیوارگی بدن زنان به منزله شرایط مداخله گر عمـل کـرده انـد و بیشـتر بـه استراتژی کتمان و گریز در مواجهه با احساس ناامنی مواجه شـده انـد کـه آثـار و پیامـدهایی چون بیاعتمادی، نهادینه شدن ترس و انزوای اجتمـاعی را در پـی داشـته اسـت .
بر ایـن اسـاس زنان بویژه زنان مطلقه در خیابان ها، پارکها و مکان هـای عمـومی بـا توجـه بـه نگـاهی کـه جامعه به آنها دارد و انعکاس این نگاه در خود، در فضاهای عمومی احسـاس قربـانی شـدن میکنند که همین احساس ، سبب تـرس و نـاامنی آنهـا از حضـور در کنـار دیگـری در ایـن فضاها، میشود.