خلاصه ماشینی:
"در گرما گرم نبرد با دشمن و در تموج شولای نجیب و جاودانهء جویجوی این سرزمین مطهر و در اوج مقاومت و رویاروئی با خصم نابکار،سخن از فرهنگ و ادب و هنر این خاک پاک،تعهد و تکلیفی است برتافته از متن معیشت و وظیفهای الهی.
در سرتاسر این دیار،اگر سخن از گلبن و گلخنی است و قامت قیامت شعر و شور،غوغا و غریوی از هودج خوش نشسته بر بلندا و نرمای ریشه فرهنگ جنگ و جبهه و مقاومت درانداخته،فی الجمله سببی نیست مگر این سخن که«قدر مجموعهء گل مرغ سحر داند و بس».
در سیر و غوری در همین راستا،اندک نیست آناتی که در هر برش و برههای از زمان،جان این ملت را در درازنای حاثه فراچنگ آورده و روح بالندهاش را به حسرت و درد نشانده،ولی در فرجام و انجام تمامیت (به تصویر صفحه مراجعه شود) این فراز و فرودها،این تاریخ زنده و ارزنده،با گواهی خون دریادلان و بزرگمردانش،سرانجام کامیاب و سربلند،از متن مصاف و معرکه سر به درآورده است."