خلاصه ماشینی:
"بررسیهای بیگانگان بر روی آثار هنری ما و تعاریف آنان از این هنر،بهانهای به دست هنرمندان تاجرصفت داد تا برای خریداران بنجلفروش،آثار سنتی تکراری بیمحتوا و منحط تهیه کنند(زیرا مینیاتور، مشهود بود و بهرجهت وجههء جهانی داشت!!)و چنان کردند که انحطاط پیشآمده را سرعت بخشیدند (خداوند زندگانشان را حفظ کند و بهبخشاید و درگذشتگانشان را بیامرزد).
آیا با این محظورات،مردم ما و هنرمندان پایبند ما به تکرار سنت،میتوانند به هنر نو و دید نو که در نظرشان جز نخالگی و زمختگوئی چیزی نیست،تن در بدهند؟ حتما برای مردم ما،غریب خواهد بود که به جای رویاروئی با ظرافتها ناگهان تا نخالگی روبرو شوند، یا ناگهان که از خواب بیدارشان کنند،و آنها را با غول زندگی زمانشان مواجهه دهند!آیا مردم به خواب رفته و بزور بیدار شدهء ما که هنوز چشم میمالیدند،قهر و غربت نداشتند؟و نمیخواستید که داشته باشند؟و همه چیز برای آنان صورت گنگی و منگی نمییافت؟و دیدن آنروی سکهء زندگی برایشان چون خوردن داروی تلخ کراهتآور نبود؟ نیمای پیر،چه خوب میدید،و چه خوب گفت: .....
یکی دیگر از اتفاقات جالب دوران مبارزات هنری، تکان خوردن روزنامهء اطالاعات بود!این روزنامه که گوئی گوشش به هیاهوی فضای هنری نبود،با همهء بیتوجهی،ناگهان در اطلاعات ماهانهء خود(شماره نهم از سال سوم-آذر ماه 1329)دربارهء نقاشی جدید شرح مبسوطی در پنج صفحه با عکس و تفصیلات اختصاص داد و نوشت:برای فهم نقاشی جدید و مکتب پیکاسو(!)مثال زندهای میآوریم."