چکیده:
هدف پژوهش حاضر، تبیین زیباییشناسی از دیدگاه جان دیویی و استلزامهای تربیتی آن است. این پژوهش، فلسفی از نوع تحلیل مفهومی و استنتاجی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای- اسنادی است و اسناد تحلیلشده شامل کتب، پیشینهی مطالعاتی و پژوهشهای مرتبط در این زمینه است. نتایج پژوهش نشان داد زیباییشناسی، تجربه و دانش در دیدگاه دیویی با یکدیگر رابطه دارند. دیویی مخالف هر نوع دوگانگی و موافق یکپارچگی در زیباییشناسی، تجربه و دانش است. تجربهی زیباییشناختی با ویژگیهایی همچون کلیت، بیواسطهگی، انسجام و غیره از سایر تجارب متمایز میشود و دانش بخشی از زیباییشناسی است. دیدگاه دیویی در تربیت هنری در دو سطح برنامه درسی و تدریس استلزامهایی دارد. در سطح اول، نگاه تلفیقی به هنر و توجه به وجه نظری و عملی هنر مطرح است. سطح دوم متوجه برقراری ارتباط بین تربیت هنری و تجارب متربی و وجه احساسی تعامل معلم و متربی است. رعایت تنوع در شیوههای تدریس و توجه به ارزشیابی کیفی و فرایندمحور به ارتقای تربیت هنری یاری میرساند.
The purpose of this study is to explain aesthetics from John Dewey's perspective and draw its educational implications. This research uses conceptual analysis and deduction as methods. The method of data collection is library-documentary and the analyzed documents include books, research backgrounds and related researches. Aesthetics, experience and knowledge are interrelated in Dewey's perspective. Dewey opposes any kind of dualities and advocates unity in aesthetics, experience and knowledge. The aesthetic experience is distinguished by features such as wholeness, immediacy, cohesion, and so on and knowledge is a part of aesthetics. The implications of Dewey's view of art education can be used in both curriculum and teaching. The implication for curriculum is an integrated viewpoint to art, focusing on the theoretical and practical aspect of art. The implication for teaching emphasizes on the connection between art education and pupil experiences and the emotional aspect of teacher-pupil interaction. Embracing diversity in teaching methods and paying attention to qualitative and process-based evaluation helps to promote art education.
خلاصه ماشینی:
در مجموع ، از پژوهش هاي انجام شده ميتوان نتيجه گرفت که هيچ کدام از پژوهش هاي قبلي عينا به موضوع مقاله ي حاضر نپرداخته اند و يا بيشتر به صورت کلي و بر يکي از مفاهيم آن مانند هنر يا تجربه متمرکز بوده اند، بنابراين پژوهش حاضر ضرورت دارد؛ زيرا ديويي در مقايسه با ايده هاي پيشين ، درصدد ارائه ي فهم متفاوتي (نزديک سازي حوزه هاي نظر و عمل ) از زيباييشناسي است که آشنايي بيشتر با اين حوزه ميتواند دستاوردهاي عملي فراواني در زمينه ي تربيت هنري براي نظام آموزشي ايران به نحو نظام مند ارائه دهد.
همچنين نوآوري ديگر پژوهش اين است که زيباييشناسي ديويي با توجه به مجموع آثار او مورد بررسي قرار گرفته است و نه فقط کتاب هنر به منزله ي تجربه ، همچنين استلزام هاي آن در تعليم و تربيت در دو سطح برنامه درسي و تدريس بررسي شده است .
درحالي که به عقيده ي ديويي هنر انتزاعي هنري يکپارچه و منسجم است و تمام جنبه هاي تجربه را در نظر ميگيرد و درعين حال خود تجربه نيز براي اينکه با تجارب ديگر در ارتباط و تعامل باشد، بايد انتزاع داشته باشد.
همين عمل دلالت بر اين دارد که بايد برنامه درسي هنر در مدارس ايران تلفيقي باشد؛ چرا که همه ي اين ها جنبه هايي از فعاليت انسان براي حل مشکلات محيطي و سازگاري با محيط هستند و اگر جداگانه آموزش داده شوند دانش آموزان موفق به توليد کارهاي هنري بهتر و لذت بخش تر نخواهند شد و ارتباط آن را با دروس و فعاليت هاي ديگر به درستي درک نخواهند کرد.