چکیده:
کرامت ذاتی، مبنای حقوق بشر محسوب می گردد. افراد انسانی بماهو انسان، حقوق بشر را دارا هستند و در دوران پسااجتماع و روی-کارآمدن حکومت ها، مدعی حق های بشری خود می باشند. آنگاه که حقوق بشر در جامعه ای خاص می خواهد عملیاتی شود، دولت دمکراتیک در جهت اعمال مقتضیات صحیح اخلاقی و تامین نظم عمومی و رفاه همگانی، ناچار دست به تقییدات و تحدید حق های افراد می زند. در این علقه سیاسی-حقوقی شهروندی، هر گونه تضییق و توسعه در مصادیق حقوق بشر منجر به تولید و وضع حقوق شهروندی می گردد. با نگاهی به ادبیات قرآنی نیز در نزاع کلامی حق و تکلیف آدمی، کرامت انسانی یک بستر اولیه و پایه نخستین هر نوع حق و تکلیف است. از حقوق انسان در قرآن به نیکی یاد شده است اما بستر و بنیان این حقوق اصل دیگری به نام کرامت داتی انسانی است. قرآن کریم همه انسان ها را صرف نظر از دین و نژاد و رنگ و زبان و جنس و ملیت صاحب نوعی کرامت ذاتی می داند. با در نظرگرفتن این مفروض، مقاله حاضر مدعی است که نسبت مستقیمی بین کرامت ذاتی و حقوق انسانی در قرآن کریم وجود دارد. در این راستا نشان داده خواهد شد که در آیات شریفه نیز همانند نظام بین الملل حقوق بشر، مبنای حقوق انسانی همانا کرامت ذاتی هست و حقوق و مکارم انسانی به عنوان حقیقت پیشینی نسبت به دین، از اصول پذیرفته شده دین اسلام می باشد.
Inherent dignity is the basis for human rights. Human persons per se possess human rights and in the age of post-socialism and the emergence of the governments, they are always seeking realization of their human rights. When human rights are to be translated into action in a society, the democratic state is forced to embark on restricting rights of individuals in line with enforcing right ethical codes, establishing public order and meeting public welfare. In this political-legal affiliation of citizenship, any semantic narrowing or broadening of the “human rights” will lead to the enactment of citizenship rights. A glance at Quranic literature indicates that in verbal dispute on human rights and responsibilities, human dignity is the preliminary ground and the cornerstone for any type of right and responsibility. The Holy Quran has made good references to the rights of human person but the basis of this right is another principle known as inherent dignity. Irrespective of their race, religion, color, language, gender and nationality, the Holy Quran attaches a sort of inherent dignity to all humans. Given the hypothesis, this paper claims that there is a direct link between inherent dignity and human rights in the Holy Quran. To that end, this paper will indicate that in the holy verses of the Book, like the human rights international system, inherent dignity is the basis for human rights, and the rights and dignity of human persons – as the presupposed reality vis-a-vis religion – are among the accepted principles of the religion of Islam.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس میتوان گفت در اسلام نیز پیرو کرامت ذاتی انسان عقیده بر آن است که به طورکلی حقوق اساسی و بنیادین انسان ، محصول ضرورت های خاص اجتماعی و شرایط زمانی و مکانی نیست ؛ چراکه این گونه حقوق همچون حق تعیین سرنوشت ، حق حیات، حق معیشت و زندگی سالم ، حق آزادی اندیشه و بیان و حق امنیت فردی و اجتماعی ، پیش از هر چیز حق هایی طبیعی ، ثابت ، سلب ناشدنی و ذاتی هستند و انسان ها به دلیل انسان بودن شان و به دلیل کرامت انسانی باید از آنها برخوردار باشند.
این حق بر محور دو اصل طلایی وفاداری به آرمان های جمعی و کار مثبت شکل می گیرد و در نهایت حکومت و دولت نسبت کرامت ذاتی به حقوق انسانی در قرآن کریم است که نمایندگی این سعادت جمعی را بر عهده دارد (جاوید، ١٣٨٧: ٨٨)؛ بنابراین حقوق شهروندی در جایی مطرح میشود که حقوق بشر قرار است در درون یک جامعه مدنی با درنظرگرفتن اولویت های زندگی اجتماعی ، ذیل حکومت خاص و در سرزمین خاص ، شکل قانونی و اجرایی به خود بگیرد (جاوید، ١٣٨٧: ٢٧).
علامه جعفری در این مورد مینویسد: «در دین اسلام دو نوع کرامت برای انسان ها ثابت شده است که عبارتند از: ١) کرامت ذاتی و حیثیت طبیعی که همۀ انسان ها، مادامی که با اختیار خود به جهت ارتکاب به خیانت و جنایت بر خویشتن و بر دیگران آن کرامت را از خود سلب نکنند، از این نسبت کرامت ذاتی به حقوق انسانی در قرآن کریم صفت شریف برخوردارند؛ و ٢) کرامت ارزشی که از به کارانداختن استعدادها و نیروهای مثبت در وجود آدمی و تکاپو در مسیر رشد و کمال و خیرات ناشی میشود.