چکیده:
رمان چاه بابل اثر رضا قاسمی بنمایهای اساطیری دارد؛ داستان بر پایۀ روایت سامی ماجرای هبوط دو فرشتۀ مذکر به نام هاروت و ماروت و دلباختگیشان به زنی به نام زهره (ناهید) نوشته شده است، نمایش پیکرگردانی این سه، و چگونگی انتقال خویشکاری هر کدام در رمان، هدف این جستار است، که با روش توصیفی ـ تحلیلی، پیشینۀ هبوط فرشتگان و ارتباط آنها را با الهههای هندی و ایرانی باستان نشان میدهد. در این راستا بررسی پیکرگردانی آناهیتا، هئورتات و امرتات و ارتباط هر یک با الهۀ هندی سرسوتی، و دوقلوهای اشوین حائز اهمیت است. نتایج پژوهش نشان میدهد که زمان، مکان و شخصیت در رمان، تثلیثی و سهگانه است. در تثلیث شخصیت، گشت اسطورهای هاروت و ماروت در پیکر دو مرد و شمایل زهره در پیکر یک زن رخ مینماید؛ «مندو»، «کمال» و «فیلیسا» نقش محوری این تبدیل را بر عهده دارند. تکرار، تناسخ و دگردیسی در سه زمان مختلف (عصرقاجار، زمان انقلاب و دوران معاصر)، در توازی روایات سهگانۀ رمان در سه مکان (روسیه، ایران، فرانسه) بازنمایندۀ مسألۀ پیکرگردانی و گشت اساطیری و مؤید تکرار الگوهای رفتاری ازلی ـ ابدی در میان انسانهاست.
The Well of Babel, a novel written by Reza Ghāssemi, has a mythological theme. Inspired by a Semitic story, it narrates the descent of two male angels named Harut and Marut who fall in love with a woman named Zohreh (Nahid). The purpose of the present article is to examine the metamorphosis of these three characters and their functions. In addition, by using descriptive-analytical method, it also tries to show the history of the fall of the angels and their connection to ancient Indian and Iranian goddesses. In this regard, it's important to investigate the metamorphosis of Anahita, Haurvatat and Ameretat and their relationship with Indian goddess of Saraswati and Ashvins twins. The results show that time, place, and personality in the novel have triple features. In trichotomy of personality, the mythological transformation of Harut and Marut into the body of two men and transformation of Zohreh into the body of a woman happen. Mandoo, Kamal and Filisa play central role in the transformation. Recurrence, reincarnation and transformation happen in three different eras (the Qajar dynasty, the age of Islamic revolution and the contemporary era) and in three different locations (Russia, Iran and French). They refer to metamorphosis and the mythological transformation and confirm the recurrence of eternal behavior patterns of men.
خلاصه ماشینی:
پيکرگرداني و گشت اسطوره اي در رمان چاه بابل اثر رضا قاسمي حسين طاهري * ـ ويدا دستمالچي** دانش آموخته دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيراز ـ استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد مدني آذربايجان چکيده رمان چاه بابل اثر رضا قاسمي بن مايه اي اساطيري دارد؛ داستان بر پايۀ روايت سامي ماجراي هبوط دو فرشتۀ مذکر به نام هاروت و ماروت و دلباختگيشان به زني به نام زهره (ناهيد) نوشته شده است ، نمايش پيکرگرداني اين سه ، و چگونگي انتقال خويشکاري هر کدام در رمان ، هدف اين جستار است ، که با روش توصيفي ـ تحليلي، پيشينۀ هبوط فرشتگان و ارتباط آن ها را با الهه هاي هندي و ايراني باستان نشان ميدهد.
(١٣٨١: ١٠٥) اما شمايل ناهيد، هاروت و ماروت در پيکرگرداني خود از هندوستان به ايران نيازمند تأمل است ، ما در ادامه به بررسي اين مهم خواهيم پرداخت و نظريۀ سه گانه هاي توليدي ژرژ دومزيل و موضوع تثليث را به منظور روشن شدن لايه هاي معنايي رمان ذکر شده ، بازخواهيم شناخت .
(ستاري ١٣٨٥ :١٢٣) بنا بر آنچه در اين بخش بررسي شد ميتوان چهرة هاروت و ماروت و زهره را در گشت اسطوره اي چنين به تصوير کشيد: سرسوتي اردوي سورا آناهيتا ناهيد زهره دوقلوهاي اشوين هئورتات و امرتات خرداد و مرداد (عزا و عزايا) هاروت و ماروت چاه بابل با تأکيد بر اعداد سه و هفت ، در هفت اپيزود خلق شده است ، عدد سه منطبق بر تئوري دومزيل و بحث تثليث است ، و عدد هفت ، با توجه به اهميت پر سابقه اش از گذشته هاي دور، از جلوه هاي فراواني در متن داستان برخوردار است .