چکیده:
جامعهی تعلیمات اسلامی، عنوان یک مرکز فرهنگی است، که در سال 1322 هـ. ش/ توسط یک
روحانی به نام شیخ عباسعلی قرائتی سبزواری معروف به اسلامی و با پشتیبانی همه
جانبهی بازاریان متدین، ابتدا در تهران و سپس در شهرستانهای دیگر تأسیس گردید.
جامعهی تعلیمات با تأسیس مدارس دخترانه و پسرانه، در نقاط مختلف تهران و چند شهر
دیگر و آموزش و رواج آموزههای دین اسلام در آنها، پاسخ در خور و منطقی به
نگرانیهای خانوادهها و اقشار مذهبی پیرامون وضعیت حاکم بر مدارس و آموزشگاههای آن
روزگار ارائه داد.
جامعهی تعلیمات اسلامی در سراسر حیات خود، چنانکه در اساسنامه آن نیز به روشنی
بیان شده است، رابطهی گرم و صمیمی با مراجع تقلید و علمای بزرگ برقرار نمود و با
تأکید بر تلفیق تعلیم و تربیت، دین و دانش، نمونهی موفقی از آموزش و پرورش اسلامی
ارائه داد. افتراق و تمایز مدارس جامعهی تعلیمات با مدارس دولتی؛ رژیم شاه را
نگران ساخت، از اینرو پس از آنکه تصمیمات مداوم دستگاههای امنیتی نتوانست مانع
فعالیت آن گردد، با تصویب قانون آموزش رایگان در سال 1353، عملا بسیاری از مدارس
آن را ضبط و تحت نظارت خود در آورد.
خلاصه ماشینی:
. ش/ با تلاش و پشتکار شیخ عباسعلی اسلامی و با کمکهای مالی بازاریان تهران به وجود آمد، یک کانون دینی و آموزشی بود که در زمینهی تأسیس مدارس ابتدایی و دبیرستان برای دختران و پسران فعالیت میکرده جامعهی تعلیمات اسلامی با پشتیبانی بازاریان و اقشار مذهبی تهران و شهرهای بزرگ کشور به سرعت دامنه فعالیتهای خود را گسترش داد، به گونهای که در سراسر دورهی پهلوی دوم صاحب بزرگترین زنجیرهی مدارس غیر دولتی در سراسر کشور بود.
البته ذکر این نکته ضروری است که مدارس غیر دولتی دیگری از قبیل؛ نارمک، علوی، قدس، دین و دانش، نو، رفاه و …، نیز وجود داشت که یا توسط علما و روحانیون تأسیس شده بود و یا از ناحیهی آنها مورد حمایت قرار میگرفت، اما جامعهی تعلیمات و سلسله مدارس آن به دلیل گسترهی فعالیتش در تهران و شهرهای بزرگ و پیوند تنگاتنگ آن با مراجع تقلید، به عنوان الگوی آموزش و پرورش اسلامی مطرح و مشهور شده بود[1].
آنچه موجبات نگرانی بسیاری از نیروهای مسلمان در دورهی فوق را فراهم آورده بود، به طور خلاصه عبارت بودند از: نفوذ عوامل و نیروهای هوادار دولتهای خارجی بخصوص متفقین در ارکان مملکت، و اقدامات احزاب و گروهها در قالب چاپ و نشر روزنامه و نیز درج مطالب علیه اسلام از سوی آنها؛ همچنین باید از فعالیتهای برخی افراد مانند کسروی یاد کرد، که به طور آشکار علیه مقدسات تشیع مطالبی در روزنامهها و مجلات چاپ میکردند؛ در این میان وضعیت وزارت فرهنگ به نسبت دیگر ادارات و سازمانها وخیمتر بود؛ زیرا تبلیغات سیاسی و ضد مذهبی حزب توده و دیگر احزاب از یک سو و برنامههای رسمی دولت و نهادهای قانونی از دیگر سو، تمام مدارس دولتی و دانشگاه تهران را در برگرفته بود.