چکیده:
مدیر مدرسه یکی از آثار جلال آل احمد است. این داستان روایت زندگی مدیری است که قصد تغییر در شرایط آموزشی و تعلیمی مدرسۀ خود در دوران پهلوی را دارد. این پژوهش میکوشد با نگاهی بر آراء کاترین ایموت دربارۀ نظریۀ چارچوبهای بافتی بر مبنای سبکشناسی شناختی، تفاوت انواع چارچوبهای بافتی را از منظر دانشهای پیشین خواننده و همچنین تاثیر آن بر جنبههای تعلیمی اثر بررسی کند. ایموت، چارچوبهای بافتی را به چهار نوع احضار/ فراخوانی، تغییر، تعویض و تعمیر/ اصلاح تقسیم میکند. در این راستا مشهود است که چگونه پیشینۀ آگاهی خوانندگان عامل اصلی تمایز انواع چارچوبهای بافتی در داستان است و دو عنصر مکان و شخصیت علاوه بر تاثیر بر شکلگیری انواع چارچوبهای بافتی بر جنبههای تعلیمی متفاوت داستان نیز نقش دارند. این جستار در پی آن است با روش توصیفیتحلیلی، امکان ارزیابی و سنجش داستانها و رمانهای معاصر ادبیتعلیمی را بر اساس نظریۀ یادشده فراهم کند.
خلاصه ماشینی:
مطابق اين نظريه ، چارچوب هاي بافتي به چهار نوع تغيير، تعـويض ، تعمير و فراخواني تقسيم ميشوند که خواننده بر اساس تجربيات خـود، مفـاهيم تعليمـي داستان مدير مدرسه را در اين انواع قرار ميدهد.
خواننده متناسب با جايگاه اجتمـاعي و سـطح سـواد و آگـاهي خـود، برداشـت هـاي متفاوتي از عمق داستان يادشده ميکند و چارچوب هاي بافتي مختلفي در ذهـن او نقـش ميبندد که ممکن است باعث تحول و دگرديسي بنيادي در بستر فکر و انديشۀ او گـردد.
خواننده درمييابد که اهميت تأثير تعليمي مـتن هـا بـا تغييـر شـرايط فرهنگـي و باورهـا دگرگون مـيشـود کـه فهـم ايـن مهـم را مـيتـوان عـاملي اصـلي بـراي سـاخت انـواع چارچوب هاي بافتي دانست .
ايـن خواننـده اسـت کـه پـس از درک رمزهـا و نشانه هاي اثر ميتواند چارچوب هاي بافتي متفاوتي از متن /داستان بگيرد که اين شـناخت ، نيازمند دانش و آگاهي پيشين اوست .
با توجه به تعريف متن ، معنا، خواننده ، بافت و چـارچوب هـاي بـافتي لـزوم تشـريح مباحث تعليمي در داستان مدير مدرسه شايان نظر است .
براي درک و تشخيص صحيح تر انواع چارچوب هاي بافتي لازم است کـه بـه بررسـي عناصر داستان در راستاي رسيدن به اين مهم پرداخته شود.
درست است که مدير به انجمـن محلي ميرود و براي دانش آموزان تقاضاي کفش ميکند اما در ادامه ، از ايـن عمـل خـود پشيمان ميشود (همان : ٥٠ـ٥١) که به يکباره چارچوب ذهن خواننده را تغيير ميدهـد.
در واقع مدير با اين دستور، ساختار ذهني عمکرد خود را در ذهن خواننده عوض ميکند که همان تعويض چارچوب بافتي است .