چکیده:
پارودی یا نقیضه، ترفندی هنری است که در آن تقلیدی طنزآمیز از اثر ادبی جدّی صورت میگیرد. در این پژوهش، خارستان، پارودی طنزآمیز ادیب قاسمی کرمانی (1308-1238 ش ) در دو سطح روساخت و ژرفساخت، یعنی لفظ و صورت و معنا، به روش تحلیل مقایسهای محتوای متن و با استفاده از ابزار کتابخانهای، بررسی شده است. ادیب کرمانی، یکی از نویسندگان و شاعران حوزة ادبیات انتقادی و فولکوریک است و کتاب خارستان وی به پیروی از گلستان سعدی نوشته شده و او در قبال واژههای استوار، اصیل و ادبی و موضوعات جدّی مطرح در گلستان، از کلمات و عبارات خاص و موضوعات غیرجدّی و عمدتاً مطایبهآمیز و انتقادی استفاده کرده است. پاسخ به سؤال اصلی تحقیق، یعنی چگونگی کاربرد مهمترین ابزارهای نقیضهپردازی در اثر مذکور و میزان موفقیت قاسمی در آن، هدف نویسندگان است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که نویسنده توانسته با کاربرد واژگان محلّی و عامیانه، تعبیرات و اصطلاحات صنف شالبافان، کنایات و ضربالمثلهای خاص مردم کوچه و بازار، در شکل ساختاری گلستان، به تناوب، هر سه نوع نقیضۀ لفظی، صوری و محتوایی را در اثر خود بگنجاند و در شکل دادن نقیضهای طنزآمیز بر گلستان سعدی، موفقیتی نسبی را کسب کند.
Parody" or "contradiction" is an artistic trick in which a humorous imitation of a serious literary work takes place. In this research, the most important tool of "Kharestan"; AdibGhasemiKermani's satirical parody (1308-1238 Hijri / 1849-1929 AD) has been studied in two levels of surface structure and deep structure by comparative analysis using library tools, that is, word, form, and meaning.AdibKermani is one of the authors and poets in the field of critical and folklore literature. And his book "Kharestan" is written with the following of GolestanSaadi and he has used special words and phrases and non-natural and mostly comparative and critical words in response to the stable, original and literary words and serious issues raised in Golestan. Answer the main research question; That is, how to use the most important tools of controversy in the work and the degree of success of Ghasemi in it, is the goal of the authors. The results of the research show that the author has been able to use the local and slang words, interpretations and terms of Weaver's scarf class, specific allusions and proverbs of people in the streets and bazaars, in the structural form of Golestan, alternately, all three types of verbal, formal and content contradictions. Include in your work and achieve relative success in forming a humorous contradiction on GolestanSaadi.
خلاصه ماشینی:
بيان مسئله و سؤالات تحقيق اين پژوهش ، مبحث نقيضه پردازي را در کتاب خارستان اديب قاسمي کرماني، شاعر و نويسندٔە معاصر کرماني، از نظر روساخت و ژرف ساخت مورد بررسي قرار ميدهد و شگردهاي نقيضه پردازي وي را تحليل ميکند و نشان ميدهد که او توانسته با استفاده از لغات ، اصطلاحات و عبارات رايج در بين مردم کوچه و بازار، به ويژه صنف شال بافان در کرمان و نواحي اطراف آن ، اثري به نام خارستان را بنويسد که هم از لحاظ نام با گلستان در تناقض و تضاد است و هم از نظر جنبه هاي لغوي، اصطلاحي، نحوي، جملات و حتي ذکر آيات و احاديث و ارائه اشعار متناقض ، نمونه اي نسبتا کامل از نقيضۀ طنز بر گلستان سعدي است که به دليل همين نوآوري در شيؤە نويسندگي و جنبۀ نقيضه اي طنزآميز آن ، شهرتي درخور يافته است .
اديب قاسمي با استفاده از ابيات و مصراع هايي طنزآميز، به برخي از اشعار گلستان سعدي جواب داده است ؛ مثلا در مقابل اين بيت سعدي که گفته است : «از دست و زبان که برآيد کز عهدٔە شکرش به در آيد؟» (سعدي، ١٣٨٦: ١٠١) قاسمي چنين گفته است : «از بازو و دنج که برآيد کز عهدٔە دفتين به در آيد» (قاسمي کرماني، ١٣٧٢: ١٦٩) مقايسۀ دو بيت بالا نشان ميدهد که در عين تقابل (بازو و دنج با دست و زبان ) که نوعي تضاد لفظي ايجاد ميکند، از جنبۀ ساختي و وزني، شعر سعدي استحکام و توازن بيشتري دارد و در توصيف ناتواني انسان از شکرگزاري نعمت هاي خداست ؛ ولي کلام اديب کرماني کاملا عاميانه بوده ، مربوط به سختيهاي کسب درآمد در جامعه است .