چکیده:
در این مقاله مناسبت صمیمانة فردوسی با دقیقی بلخی و نقد منصفانة او بر سرودههای استاد پیشگذشتة خود با شناختی تازه و نگاهی نو بهطور مفصّل مورد ارزیابی قرار میگیرد. مولّف بر پایۀ گفتههای فردوسی بهسبب مرگ ناگوار دقیقی نگاه روشنی انداخته، ثابت کرده است که این شاعر بزرگ بااستعداد و صاحب کمالات ادبی با هدفهای معیّن و مغرضانه مورد اتّهام قرار میگیرد و ناجوانمردانه کشته میشود. نویسنده، بهتان و دروغبافیهای اتّهامنگیز دربارة دقیقی را با آوردن دلیلهای موثّق از گفتههای حکیم فردوسی و نتیجهگیریهای تازة علمی، بیبنیاد و ساختگی بهشمار آورده، سبب کشته شدن او را بهطور واقعی روشن کرده است.
از این مقاله روشن میشود که دقیقی را حکیم فردوسی شایستۀ پیروی میداند و به او اعتبار خاصّی میدهد. تحسین سزاوار فردوسی از هنر شاعری دقیقی، خود دلیل احترام و اعتبار او به پایهگذار شعر حماسی است.
خلاصه ماشینی:
دقیقی بلخی نیز بیگمان از بین همین طایفه برخاسته بود که هنر شاعریاش را فردوسی چنین ستایش کرده است: جوانی بیامد گشادهزبانبه شعر آرم این نامه را گفت من; سخن گفتنی خوب و طبعی رواناز او شادمان شد دل انجمن (فردوسی، الف، ج1، ص13) چنانکه عیان است، حکیم فردوسی دقیقی را شخص سخنور، فصیحبیان، دارای طبع روان و سخنگویِ خوب نامیده است.
در بیتهای بعدیِ مقدّمة یادشده، فردوسی از مرگِ ناگوار و نابهنگام دقیقی با تأسّف عمیق یاد کرده، سبب مرگ او را نیز اینگونه شرح داده است: جوانیش را خویِ بد یار بودبدین خویِ بد جانِ شیرین بداد بر او تاختن کرد ناگاه مرگیکایک از او بخت برگشته شد; همه ساله با بد به پیگار بودنبود از جهان دلْش یک روز شادنهادش به سر بر یکی تیرهترگبه دستِ یکی بنده بر کُشته شد (فردوسی، الف، ج1، ص13) این گفتة فردوسی در شناختِ شخصیّت و خصلت و خوی دقیقی سندی مهمّ بوده، دارای اهمیّت خاصّی است؛ زیرا چندین نکتة اساسی دربارۀ شخصیّت و میراث او را معیّن میکند.
بنا بر این، فردوسی کنایهآمیزانه با «بد» گفتنِ دقیقی، به اندیشة ما گویا در ظاهر خود را با حکومتدارانِ متعصّبِ زمان در یک جایگاه گذاشته، با آنها خود را همعقیده نشان داده است و تمامِ صنعت و مهارتِ سخنوریاش را به کار انداخته، نامِ دقیقی را در این شاهاثرِ بیزوال جای داده است، زیرا بهنظر چنین مینماید که حکومتدارانِ متعصّبِ زمان، پس از کُشته شدنِ شاعر هم آتشِ جهل و عداوتشان نسبت به او خاموش نشده است و در حقِّ دقیقی همچون شاعر ملّیِ ایرانی بدگوییهایی میکردهاند.