خلاصه ماشینی:
"استاد پیر کیست؟کجایی است؟حضور او در عرصهء موسیقی اصیل و سنتی این دیار،چه سهم و مرتبت و اعتباری دارد؟چرا و چگونه است که در طی گذر سالیانی دراز،تها دل خوش کردهایم به شنیدن آوای ساز او و لب گشودهایم در ستایش،بیآنکه لختی بر این باور بیندیشم که راستی را دلایل درویشی و بیاعتنایی استاد به گنج دنیا چیست؟و در کنج قناعتش چه میگذرد؟این وارث دلسوخته،در پهنه بیکرانه ذوقش به چه کار است؟و ترنم ملکوتیش در گوش جان همسر و مونس شیفتهاش چگونه مینشیند که سالها او را فارغ از زرقوبرق دنیا به ذوقوشوق این مرد پایبند کرده است؟ استاد بیگزافه و اغراق،در عرصهء موسیقی سنتی ایران،تنها نام ماندگار است که با همتی سزاوار تحسین، ساز مهجور کمانچه را از قعر فراموشی و نیستی نجات داد و آن را به میدان رقابت با سایر سازهای ایرانی کشید و چه سرفراز و پیروزمندانه،نوای کمانچه را بر جان و دلها نشاند.
چراکه او در عرصهء موسیقی، عاشقی کرده است و حرمت هنر موسیقی را پاس داشته است،جز این اگر میبود،هیچگاه فاش نمیگفت:«من با نوای ساز کمانچه با خدا به رازونیاز مینشینیم»."