خلاصه ماشینی:
"قصد ما اینست که به داوری بنشینیم در برابر اینهمه رمز و راز،اینهمه باروری و ثمر،که راستی با این میراث گرانقدر پربها چه کردهایم و چه خواهیم کرد؟تعهدمان چیست؟رسالت عمدهمان کدامست؟آیا اینک که میتوان و به تعبیری میبایست جانانه و شیفتهدل در راه شناخت ارزشهای هنر اسلامی گام برداشت،ما قدمی هرچند کوچک برداشتهایم؟آیا توانستهایم شناختی هرچند محدود از واقعیت این هنر را پس از قرنها زادوولد و خلاقیت به همگان بازشناسانیم؟ما و سرزمین ما که همه گاه جلوههای اصلی خلاقیت این هنر را صاحب سهم بودهایم.
وقتی سالها پیش رهگذری به قصد کنجکاوی از او پرسیده بود بعد از اینهمه زندگی با مسجد،بعد از سالها سال به هر صبح و شام نظاره و تماشای مسجد،چگونه میاندیشی و میسنجی برپائی بنائی اینچنین عظیم با مساحتی اینچنین گسترده را؟فکر میکنی برپائی آنچه مخارجی دربر داشته است؟ خادم پیر بعد از لختی سکوت چشم در چشم رهگذر دوخت و تنها به پاسخی کوتاه بسنده کرد:«با خرج ایمان و عشق و اعتقاد مردم و هنرمندان دلسوختهمان و همین..."