چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل سیاستگذاریهای فرهنگی دولت در حوزه پوشش زنان و دختران جامعه بود. بدین منظور با روش کیفی اسناد، مصوبات و متون اصلی سیاست فرهنگی سه منبع سیاست گذار در زمینه پوشش زنان یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و معاونت امور زنان وخانواده نهاد ریاست جمهوری گردآوری و تحلیل شده است. یافتهها نشان میدهد رویکرد قوانین مرتبط با پوشش زنان از مجازات و برخورد خشن متخلفان در اوایل انقلاب، به فرهنگ سازی و برخورد نرم تغییرکرده است و به توسعه فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و تبلیغی توجه بیشتری شده است. اما اغلب سیاستهای تدوین شده بعد از انقلاب توسط دستگاههای ذیربط در عمل با موفقیت چندانی مواجه نشده و با وجود اینکه دولت از تمام ظرفیتهای تشویقی و تنبیهی موجود برای تحقق این سیاستها استفاده کرده؛ اما به طور موثری به اندازه کافی موفق نبوده است و عواملی مانند فقدان تعریف جامع از پوشش و حجاب در قوانین و برداشتهای متفاوت درخصوص نوع پوشش در جامعه، کل گویی، ابهام واعمال سلیقهای در اجرای سیاستهای حوزه پوشش زنان، ناهماهنگیهای ساختاری، توجه کم به سیاستهای فرهنگی و عدم هماهنگی سیاستها و مصوبات قانونی با شرایط جامعه و فقدان نظارت مناسب، از عوامل عدم موفقیت سیاستگذاری در حوزه پوشش زنان است.
The study aim was to analyze the state cultural policy in the veiling of women and girls in Iranian society. For this purpose by applying a quality method all the documents, acts and the main texts of the tree cultural policy makers in the field of women's dressing, the Supreme Revolutionary Cultural Council, Parliament and Presidential Administration Women's Affairs and Family Deputy were gathered and analyzed. Most of the policies developed after the Revolution by the relevant organizations faced limited success and despite all of the state capacities of reward and punishment for the realization of these policies that were imposed were not effectively enough successful. Factors such as the lack of a comprehensive definition of dress and veil in legislation outputs, the different notions about the type of dressing in the society, ambiguity in acts, personalization of the implemented policies in the field of women's clothing, structural incoordination, limited attention to cultural policies and lack of coordination of policies and regulatory approvals to the society conditions and lack of good governance, justice factors were some of the reasons for not being enough success of the policy in the field of women's clothing.
خلاصه ماشینی:
اما اغلب سياست هاي تدوين شده بعد از انقل ب توسط دستگاه هاي ذيربط در عمل با موفقيت چنداني مواجه نشده و با وجود اين که دولت از تمام ظرفيتهاي تشويقي و تنبيهي موجود براي تحقق اين سياست ها استفاده کرده ؛ اما به طور موثري به اندازه کافي موفق نبوده است و عواملي مانند فقدان تعريف جامع از پوشش و حجاب در قوانين و برداشت هاي متفاوت درخصوص نوع پوشش در جامعه ، کل گويي ، ابهام واعمال سليقه اي در اجراي سياست هاي حوزه پوشش زنان، ناهماهنگي هاي ساختاري، توجه کم به سياست هاي فرهنگي و عدم هماهنگي سياست ها و مصوبات قانوني با شرايط جامعه و فقدان نظارت مناسب ، از عوامل عدم موفقيت سياستگذاري در حوزه پوشش زنان است .