چکیده:
شخصیت اصلی رمان سووشون، زری است. او عاشق خانوادهاش است و این وابستگی از او زنی مطیع و ترسو ساخته است و فردیت را از او میگیرد. از ابتدای داستان زری درمیان شجاعت و ترس در نوسان است، تا زمانی خون شوهرش به ناحق ریخته میشود و او تصمیم میگیرد شجاع باشد و شی انگاری را از خود دور کند.
در رمان دگرگونی سسیل و هانریت هر کدام به نوعی زنهای زندگی شخصیت اصلی رمان یعنی آقای لئون دلمون را تشکیل میدهند، که هر دو زنانی هستند که کاملا در ذهن شخصیت اصلی داستان، آقای لئون دلمون، به شی انگاره تبدیل شدهاند و تا پایان رمان شیانگاره باقی میمانند.
در این پژوهش به بررسی تطبیقی وضعیت شی انگاری در دو رمان سووشون و دگرگونی میپردازیم. نتایج این مطالعه نشان میدهد که شخصیتهای اصلی زن در این دو اثر دچار شیانگاری میباشند. اگرچه امکان رهایی در رمان دگرگونی مطرح و ارائه نمیشود اما در رمان سووشون امکان رهایی زن از شیانگاری طرح میشود و امکان فردیت او در پایان رمان مورد بسط قرار میگیرد.
Comparative literature is a kind of interdisciplinary research study and it is a branch of history of literature which considers historical and literal relations between two or among several national literatures. This study comparatively considers the objectification of female characters in Suvashun written by Simin Daneshvar and a change of heart ( la modification) by Michel Butor.
The main character of Suvashun is Zari, which is a woman of family And this dependence makes her timid and obedient and takes the subjectivity away from her. From the beginning of the story she is in fluctuation between fear and bravery until the moment when her husband is assassinated and then she decided to be brave and remove her objectification.
In Change of heart, Cecile and Henriette are the two women who suffer from the imposed objectification in the mind of the main character mr Leon Delmon and until the end of the story this objectification lasts. Leon Delmon wants his wife as a lady who manages his house affairs and his beloved as a lady to promenade with her in Rome.
The results of the present study showed that female characters of these two novels suffer from objectification. In change of heart there is no way for them to be free from objectification while in Suvashun there exist a possibility for the female character to be free from objectification and her subjectivity is developed at the end.
Key words: Suvashon, Daneshvar,change of heart,Butor,obectification, subjectivity
خلاصه ماشینی:
هانريت و سسيل ، هردو زنانياند که هم در ذهن شخصيت اصلي داستان ، يعني آقاي لئون دلمون ، و هم در واقعيت به شيءانگاره تبديل شده اند و تا پايان رمان در اين وضعيت شيءانگاره باقي ميمانند، تا جايي که لئون دلمون همسرش هانريت را صرفاً ابزاري براي انجام امور خانه ميداند و از طرف ديگر معشوقه اش سسيل را نيز تنها ابزاري براي رسيدن به رم ، شهر مورد علاقه اش ، و آرامش و گردش در آنجا تلقي ميکند.
در پژوهش حاضر تلاش شده است به روش تطبيقي و توصيفي ـ تحليلي و با استفاده از روش کتابخانه اي در جمع آوري اطلاعات ، وضعيت شيء- انگاري شخصيت هاي زن و نيز امکان رهايي آن ها از اين وضعيت در دو رمان سووشون و دگرگوني مورد بررسي قرار گيرد.
وضعيت شيءانگاري زن در رمان دگرگوني از ابتداي اين اثر مشاهده ميشود که لئون دلمون با همان مهارت هايي که در تشخيص و فروش ماشين هاي تحرير دارد، زنان زندگياش را نيز ارزيابي و توصيف ميکند.
لئون پيش خود گمان ميکند که همسر اين مرد ايتاليايي که روبه روي او نشسته است ، مي - داند که همسرش او را فريب ميدهد و ميداند چه چيزي او را به شهر ديگري ميکشاند؛ اما اغلب براي اينکه آرامش داشته باشد، اجازه ميدهد مرد به او دروغ بگويد و هيچ مخالفتي با گفته هايش نميکند؛ درست همان کاري که هانريت و زري در طول دگرگوني و سووشون بارها تکرار ميکنند.