چکیده:
یکی از مسائل مطرح در دینپژوهی، انتساب کفر و شرک انبیا، پیش از بعثت آنان است. واژه «عود» در آیات 88 و 89 اعراف و 13 ابراهیم ازجمله دستاویزهای قائلان به جواز کفر، مانند ابنتیمیه است. مسئله پژوهش آن است که براساس تبیین معناشناختی واژه «عود» و کاربست آن در آیات قرآن کریم چگونه مدعای انتساب کفر و شرک به انبیا، قابل تحلیل است؟ تفاسیر اهل سنت برای واژه «عود» هفت کاربست را بیان کردهاند: عود به معنای صیرورت، استعمال از باب تغلیب، استعمال مجازی، استعمال دروغین، خطای شناختی، درخواست بازگشت به شریعت پیشین و درخواست بازگشت به وطن. بر پایه یافتههای پژوهش، ادعای انتساب کفر از یکسو مخالف با اجماع است و از سوی دیگر بر پایه کاربستهای استعمال این واژه، نمیتواند مبنای انتساب کفر و شرک به انبیا قرار گیرد.
One of the arguable issues in the religion is the attribution of disbelief and polytheism to the prophets before their prophetic mission. The word "revert" in verses 88 and 89 of A'raf and 13 of Ibrahim is one of the pretexts for people such as Ibn Taymiyyah to ascribe disbelief to the prophets. The research question is that based on the semantic explanation of the word "revert" and its application in the verses of the Holy Quran, how can the claim of attributing disbelief and polytheism to the prophets be analyzed? Sunnite commentators have counted seven applications for the word "revert": revert in the sense of becoming, metaphorical use, false use, cognitive error, requesting a return to the former divine laws, and requesting a return to the homeland. According to the research findings, the attribution of infidelity [to the prophets] is contrary to the consensus [of Muslim scholars] , and on the other hand, based on the use of this word, it cannot be the basis for attributing infidelity and polytheism to the prophets.
خلاصه ماشینی:
بر همين اساس، مسئله خاص پژوهش حاضر آن است که برپايه تبيين معناشناختي واژه عود و کاربست آن در آيات قرآن کريم (با محوريت آيات 89 ـ 88 اعراف و 13 ابراهيم) چگونه مدعاي انتساب کفر و شرک به انبيا از سوي ابنتيميه، قابل تحليل و بررسي است؟ در پژوهش، تلاش شده احتمالات و شاخههاي مختلف براي معناي عود بررسي شود و با توجه به مذهب ابنتيميه، اهتمام بر اين بوده که از منابع و مستندهاي انديشمندان اهل سنت، بهرهگيري شود تا پژوهش، متهم به انتساب غير واقعي و حمل برداشت شخصي (يا مذهبي) بر نظر ساير مکاتب يا انديشمندان نشود.
(اعراف / 89؛ همان: 7 / 134) ابنتيميه، در تحليل مستقل از آيات 88 و 89 اعراف، با صراحت به شعيب× نسبت کفر قبل از نبوت داده و قائل است که ظاهر اين دو آيه دليل بر اين است که شعيب و کساني که به او ايمان آوردند، بر دين و شريعت قوم خود (بتپرستي) بودند؛ چراکه الف) آنان گفتند يا شما را از ديار خود اخراج ميکنيم «أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا؛ يا به آيين ما برگرديد»؛ ب) شعيب گفت: «أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ؛ آيا با وجود کراهت، به ملت شما برگرديم؟!»؛ ج) شعيب همچنين گفت: «قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ؛ اگر به دين شما برگرديم به خدا دروغ بستهايم.
احتمال ديگر براي دفع شبهه ابنتيميه، اين است که چهبسا، استعمال واژه «عود» به صورت حقيقي و در معناي بازگشت بدون انگيزه دروغگويي بوده (پس دروغ اخلاقي نيست)، اما گويندگان در مقام سخن، دچار خطاي شناختي شده و از روي جهل، سخني بر زبان جاري ساختهاند؛ چراکه سکوت انبيا قبل از نبوت، باعث توهم مشرکان مبني بر گرايش آنان به بتپرستي بود.