چکیده:
طی دو دهه آخر قرن بیستم شاهد ظهور کشورهای تازه صنعتی شده ای هستیم که از لحاظ قدرت خلاقیت و ابداعات با کشورهای قبلا توسعه یافته رقابت می کنند و این به دلیل بازده صعودی نسبت به مقیاس آنها در تولید است و لذا عامل اصلی جهش و سبقت آنها از بسیاری کشورهای پیشرفته اقتصادی می باشد. مسئله اصلی این است که عوامل تعیین کننده این قدرت و ظرفیت بالای ابداعات چیست؟ تحقیقات نشان می دهد که ابداعات و اختراعات در «نظام ملی نوآوری» شکل گرفته و اثر خود را در اقتصاد نشان می دهد. این نظام متشکل از اجزاء و پیوند میان آنها است لذا هر کشور دارای نظام ملی نوآوری متفاوت با کارکردها (بهره وری) مختلف می باشدو همین امر می تواند تفاوت های کشورها را در عملکرد رشد نشان دهد در این تحقیق نشان داده شده است که ابداعات در نظام ملی نوآوری ایران به گونه ای نیست که بتواند ابداعات و اختراعات را بطور پیوسته و درونزا تداوم بخشیده و به اقتصاد تزریق نماید و عامل اصلی آن عدم پیوند و تناسب اجزاء نظام ملی نوآوری می باشد و ضروری است برای جهش اقتصادی اجزاء نظام ملی نوآوری به طور متناسب تقویت گردد، تا از حالت عملکرد آرام و بطئی خارج گردد.
Over the final two decades of the 20th century، a number of formerly industrializing economics achived levels of innovative capacity commensurate with or greater than those of some economies that were historically more innovative. These factor cause the increasing scale of production to achive successful catch-up. The basic question is، what condition and factors effect innovative capacity. The framework of National Innovative capacity(NIC) can determine the difference in innovation and economic growth between countries. NIC is the ability of a country to produce and commercialize a flow of innovative technology over the long term. NIC depends on the strength of a nation’s common innovation infrastructure، the environment for innovation in its leading industrial clusters، and strength of linkage between these two areas. I use this framework to gude and find the productivity of Iran NIC. The estimated equations imply there are weak linkage between innovation and NIC. there are some weakes in elements of Iran NIC and their relationships.
خلاصه ماشینی:
"متأسفانه، در کشورهای جهان سوم ساختارهای نهادی برای زمینهسازی نوآوریهای جدید در حد تأثیرگذاری ملموس بر اقتصاد فراهم نیست، برای بروز خلاقیتها و اختراعات در کشورهای جهان سوم ضروری است اقدامهای اساسی در سه بخش زیر انجام شود: اول: تقویت زیرساختهای لازم برای بروز اختراعات، برای این کار لازم است انباشت دانش در کشور از طریق سرمایهگذاری در آموزش و تحقیقات افزایش پیدا کرده و زمینههای لازم برای ورود دانش جدید و حاملان آن (منابع و مآخذ نیروی انسانی) تسهیل شود.
رابطه (٥) نشان میدهد که ابداعات و اختراعات عامل تعیینکنندة رشد اقتصاد بوده و ابداعات و اختراعات نیز محصول نظام ملی نوآوری است که در شرایط خیلی ساده از nو ( و تأثیر میپذیرد؛ ولی همانطوریکه در بخش قبلی اشاره شد، کارکرد نظام ملی نوآوری به اعتقاد فاریمن(٢٠٠٢) تنها متأثر از ) nکه تأکید به رشد شاغلان در بخش تحقیقات است)، (و نیست، بلکه عوامل دیگر نهادی و ساختاری در آن مؤثر هستند، بنابراین، میتوان رابطه (٧) را گسترش داده و آنرا به عنوان تابع تولید ابداعات پیشنهاد نمود.
این معادلات، نشان میدهد که دومین عامل کلیدی در افزایش ابداعات و اختراعات Ht میباشد، که همان تعداد دانشمندان، اساتید و محققین در کشور است؛ بهطوریکه کشش ابداعات نسبت به این متغیر در کوتاهمدت و در حالت اول و دوم، بیشتر از 7/0 است و در حالت سوم به 948/ افزایش پیدا میکند؛ یعنی وقتی ابداعات بینالمللی را وارد معادله میکنیم، نقش این متغیر افزایش پیدا کرده و این مسئله با واقعیت نیز سازگاری دارد؛ زیرا در دنیای پیشرفته امروزی تنها محققان و دانشمندان هستند که به پیچیدگی ابداعات و اختراعات بینالمللی واقف بوده و بهطور مؤثری میتوانند از آن در ابداعات جدید بهرهبرداری کنند."