چکیده:
بخشهای مهم اقتصادی که در سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی به آن تأکید شده بخش ارزشافزوده و تولید است. نهادهای اقتصادی میتوانند با افزایش سرریز فناوری و بهرهوری بر ارزشافزوده تأثیرگذار باشند. هدف این مقاله بررسی تأثیر اقتصاد مقاومتی بر ارزشافزوده بخشهای مختلف اقتصادی است. برای رسیدن به این هدف، الگوی دکالو و همکاران (2013) تعدیل شده و اثر شاخص اقتصاد مقاومتی بر سرریز فناوری و تابع تولید بررسی شده است. سؤال مطرح شده در مقاله حاضر این است که اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی چه تأثیری میتواند بر ارزشافزوده بخشهای اقتصادی داشته باشد؟ برای پاسخ به این سؤال، از الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه و نرمافزار گمز، استفاده شده است. نتایج سناریوی اول نشان میدهد در صورت عدم اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، ارزشافزوده در بخشهای کشاورزی، خدمات و سایر کاهش مییابد ولی در بخشهای صنعت، نفت و گاز و معدن تغییرات مثبت است. در سناریوی دوم، نتایج نشان داد که با بهبود وضعیت نهادی در کشور در اثر اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، ارزشافزوده در همه بخشهای اقتصادی افزایش مییابد؛ بنابراین پیشنهاد میشود در کنار اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، به بهبود وضعیت نهادی کشور توجه شود.
One of the most important economic sectors emphasized in resistive economy policies is the value added and production sector. Economic institutions can influence value added by increasing technology spillover and productivity. The purpose of this paper is to investigate the effect of resistive economy policies on the value added of various economic sectors. In order to achieve this goal, the Decalou et al. Model (2013) has been modified and the effect of the resistance index on the technological spillover and production function has been investigated. The main question is how does the resistive economy policies affect the added value of economic sectors? To answer this question, we use a general equilibrium model and GAMS software. The results of the first scenario indicate that in the absence of enforcement policies, value added in agricultural, service and other sectors decrease, but positive changes are observed in industry, oil and gas and mining sectors. In the second scenario, the results show that with the improvement of the economic institutions due to implementation of the resistive economy policies, value added in all sectors would increase. Therefore, it is suggested that the improvement of the institutional status of the economy be considered alongside the implementation of these policies.
خلاصه ماشینی:
سرريز فناوري، ارزش افزوده و اقتصاد مقاومتي در ايران : الگوي تعادل عمومي قابل محاسبه 1 حمزه شيخياني 2 علي حسين صمدي 3 ابراهيم هاديان 4 پرويز رستم زاده تاريخ ارسال : ١٣٩٧/٠٤/٠١ تاريخ پذيرش : ١٣٩٧/٠٦/٢١ چکيده بخش هاي مهم اقتصادي که در سياست هاي ابلاغي اقتصاد مقاومتي به آن تأکيد شده بخش ارزش افزوده و توليد است .
سؤال مطرح شده در مقاله حاضر اين است که اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي چه تأثيري ميتواند بر ارزش افزوده بخش هاي اقتصادي داشته باشد؟ براي پاسخ به اين سؤال ، از الگوي تعادل عمومي قابل محاسبه و نرم افزار گمز، استفاده شده است .
يکي از سياست هايي که بر تقويت عوامل نهادي –اجتماعي و سرريز فناوري تأکيد دارد، سياست هاي اقتصاد مقاومتي است که از سال ١٣٩٢ باهدف ايجاد اقتصادي دانش بنيان ، بومي، مولد، درون زا، برون گرا، انعطاف پذير، عدالت بنيان و مردم بنياد توسط مقام معظم رهبري ابلاغ شده است .
ازآنجاکه نهادهاي اقتصادي ميتوانند با افزايش سرريز فناوري و بهره وري بر ارزش افزوده بخش هاي مختلف اقتصادي تأثيرگذار باشند اين سؤال مطرح ميشود که اجراي سياست هاي اقتصاد مقاومتي چه تأثيري ميتواند بر ارزش افزوده بخش هاي مختلف اقتصادي داشته باشد؟ جهت پاسخ به اين سؤال از الگوي تعادل عمومي قابل محاسبه استفاده شده است .
در اين مقاله با استفاده از الگوي تعادل عمومي قابل محاسبه ، بر نقش اقتصاد مقاومتي در کنار شاخص هاي نهادي -اجتماعي براي سرريز فناوري به کشور از طريق تجارت تأکيد شده است .