چکیده:
جوان یا نوجوانی که به سرقت و جیب بری و قاچاق مواد مخدر و نظایر این گونه اعمال ضد اجتماعی عادت کرده است به صرف توقف سه ماه یا شش ماهه در کانون اصلاح و تربیت تغییر روش نخواهد داد و هرگاه از زندان و یا کانون اصلاح و تربیت آزاد شود مجددا چون حرفه و کار شرافتمندانه نمی داند و ترک عادات قدیمی برایش مشکل است به محیط سابق و زندگی فساد آمیز خود مراجعت خواهد کرد. بنابراین متفکرین و متخصصین اجتماعات غربی با ابداع و استقرار سیستم صدور حکم محکومیت به مدت نا معین مسئله اصلاح و تربیت و نوجوانان را به نحو مطلوب حل کرده و به موازات آن با تشکیل سازمان های اختصاصی وابسته به دادگاههای اطفال برای استقرار یک نظم نوین در زندگی بی بندوبار نوجوانان بزهکار و ناسازگار راه حل های جدیدی یافته و بدین گونه از فشار بار دادگاه های اطفال نیز به نحو محسوسی کاسته و تعداد پرونده های ناشی از ارتکاب جرم جوانان بزهکار را بطور چشمگیر تقلیل دادهاند. جامعه شناسی کیفری با اندیشه های نو، افکار جدید و ارزندهای که مربوط به اعاده حیثیت افراد است، می کوشد تا واقعیت را بصورتی که باید جلوه گر سازد و بی عدالتی هایی را که تا کنون رواج داشته است و باز هم ادامه دارد به وجهی شایسته آشکار نماید.
خلاصه ماشینی:
رفتار نوجوانان بزهكار كه دست به ناهنجاريهاي اجتماعي زده موجب مي شود كه دريك زمان ومكان معين بوقوع مي پيوندد و در معناي واقعي ،مطالعه گسترده د رسطح يك جامعه اي است كه بايد جرمها را از ديدگاههاي مختلف واز نقطه نظر عوامل بوجود آورنده آنها دقيقاً شناسايي به عمل آورد به همين جهت هنگامي كه بزهكاري بررسي مي شود يعني در حقيقت كليه پديده هاي اقتصادي ، فرهنگي ،بهداشتي ،سياسي ، مذهبي ، خانوادگي و … يك جامعه عميقاً مورد مطالعه قرار مي گيردو بزهكاران از جهات مختلف: سن، جنس، نژاد، تجرد و تأهل، شهري و روستايي بودن، فقير و متوسط و ثروتمند بودن و … تقسيم بندي مي شوند .
اين مسئله از تاريخ 306 قبل از ميلاد مسيح وجود داشته است1 و اولين نظرات ابراز شده بيشتر جنبة نظري داشت ولي متدرجاً به مرحله مشاهده و تجربه در آمد و اين تجارب و آزمايشها گسترش يافت و صورت علمي به خود گرفت و جرم شناسي هم بين سالهاي 1815 تا 1840 در سايه روانپزشكي به وجود آمد وتوسعه يافت و چون بزهكاري در تمام جوامع موجود بود ودر تمام زمانها ، اثرات نامطلوبي در اذهان و قلوب باقي گذاشته است به همين جهت د رقديم آنرا نوعي مصيبت و ضيافت به جامعه و جزء اعمال شيطاني مي پنداشتند و مكافات و قصاص مي كردند و براي جنبه هاي ارعابي مجازات و ايجاد خوف و هراس د ربزهكاران و اعمال مجازاتهاي سنگين مانند دست بريدن ، سنگباران كردن ، اعلام ،حبسهاي دراز مدت توأم با شكنجه اهميت زيادي قائل بودند.