چکیده:
این مقاله، با استفاده از تحلیل متون مربوط، بر آن است که نسبت عدالت اجتماعی و دولت را از منظر فلسفۀ سیاسی علامه طباطبایی توضیح دهد. نگارنده در این مقاله نشان میدهد که دیدگاه علامه طباطبایی دربارۀ عدالت اجتماعی مستقل است و با دیدگاههای موجود در اینباره تفاوت دارد. فلسفۀ سیاسی علامه طباطبایی دربارۀ عدالت اجتماعی، بر پایۀ جایگاهی که برای اجتماع و هویت مستقل آن و نسبت فرد و اجتماع قائل است، به فرد و حقوق فردی اهمیت میدهد و به نقش اجتماع در فراهمآمدن ثروت فردی هم توجه دارد؛ ازینرو، از افراط و تفریط در دولتگرایی یا بازار آزاد برحذر میدارد و بر هویت مستقل اجتماع و تقدم آن بر دولت و وظایف دولت در قبال عدالت اجتماعی تأکید دارد. نتایج این مقاله برای برنامهریزیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی قابل استفاده است.
خلاصه ماشینی:
فلسفۀ سیاسی علامه طباطبایی دربارۀ عدالت اجتماعی، بر پایۀ جایگاهی که برای اجتماع و هویت مستقل آن و نسبت فرد و اجتماع قائل است، به فرد و حقوق فردی اهمیت میدهد و به نقش اجتماع در فراهمآمدن ثروت فردی هم توجه دارد؛ ازینرو، از افراط و تفریط در دولتگرایی یا بازار آزاد برحذر میدارد و بر هویت مستقل اجتماع و تقدم آن بر دولت و وظایف دولت در قبال عدالت اجتماعی تأکید دارد.
فلسفۀ سیاسی، علامه طباطبایی، عدالت اجتماعی، اجتماع، دولت مقدمه اجتماعی چیست؟ دیدگاههای موجود دربارۀ عدالت اجتماعی در فلسفۀ سیاسی کدام است؟ عدالت اجتماعی از منظر فلسفۀ سیاسی علامه طباطبایی چگونه است؟ از منظر فلسفۀ سیاسی علامه طباطبایی عدالت اجتماعی امری حقیقی است یا اعتباری؟ توجیه نظری «حق» موردنظر در عدالت اجتماعی چیست؟ نسبت عدالت اجتماعی با قرارداد اجتماعی چیست؟ عدالت توزیعی ازنظر علامه طباطبایی چگونه است؟ برای تشخیص مصادیق عدالت اجتماعی از چه ملاک و معیاری میتوان استفاده کرد؟ عدالت اجتماعی کشف میشود یا وضع میشود؟ نگارندۀ مقاله در پاسخ به این پرسشها، ابتدا نگاهی کلی به عدالت و عدالت اجتماعی دیدگاههای موجود دربارۀ عدالت اجتماعی خواهد داشت.
ملاک عدالت اجتماعی گذشته از تعریف عدالت اجتماعی، ملاک عدالت اجتماعی ازنظر علامه طباطبایی، رعایت سود همگان و ایجاد نسبت توازن و تعادل میان اجزای اجتماع است؛ بنابراین، میان عدالت و مصلحت همگانی رابطه وجود دارد و درواقع، عدالت به معنای احراز سود و مصلحت و منفعت همۀ اعضای جامعه است و هرچه به این ملاک نزدیکتر شویم، به عدالت و تحقق آن نزدیکتر شدهایم (یزدانی مقدم، 1388الف، صص ۱۶۹-۱۶۷ و صص ۱۸۷-۱۸۳).