چکیده:
نوستالژی رفتاری ناخودآگاه است که به عنوان احساسی طبیعی در همه ی انسان ها بروز
می کند. هنگامی که فرد از وضعیت کنونی اش احساس ناخشنودی کند، میکوشد تا با پناه
آوردن به رویدادها و خاطرات خوش گذشته اش به نوعی درد درون خود را تسکین بخشد
نوستالژی و مصادیق آن درونمایه ی شعر بسیاری از شاعران گذشته تا به امروز را تشکیل
میدهد. نوستالژی و حسرت گذشته با تمام مولفه ها و معانی آن از برجسته ترین مضامین و در
واقع خصیصه ی اصلی شعر بهزاد محسوب میشود. گریز به خاطرات شیرین کودکی، ایام خوش
جوانی و گله از دوران پیری و... از جمله مضامینیاند که شعر او را با نوستالژی پیوند عمیق
میبخشند؛ به حقیقت او با پناه بردن به گذشته و خاطرات خوش آن، نارضایتی و اعتراض خود
را نسبت به اوضاع جامعه و روزگار خویش نشان داده است. نوستالژی شعر بهزاد با دو معنا
مطرح میشود، نوستالژی فردی و نوستالژی جمعی. نوستالژی فردی شعر او شاملیاد دوران
خوش کودکی و مدرسه، غم عشق و مفاهیمی چون اندوه از دست رفتن جوانی و دوستان و
نزدیکان و شکوه از روزگار پیری میشود. نوستالژی جمعی شعر او جاییست که شاعر را با
دردهای مردم پیوند میزند. اشعار سیاسی- اجتماعی شاعر نوستالژی جمعی شعر او را پر
رنگتر از نوستالژی فردی کرده است. بهزاد شاعری متعهد، آرمان خواه و انسان دوست است. او
شعر را در خدمت اخلاق به کار گرفت. جنبه های مختلف تعهد سیاسی، اجتماعی، عاطفی،
مذهبی و تعهد به خانواده و دوستان در اشعارش نمود دارد؛ این عناصر نه تنها جانمایهی شعر
او را شکل میدهند؛ بلکه نمودار حقیقی شخصیت والای او نیز هستند. پژوهش حاضر بر آن
است که به بررسی نوستالژی و جنبه های مختلف آن در شعر یدالله بهزاد کرمانشاهی بپردازد.
خلاصه ماشینی:
گرایشهای رمانتیکی در اشعار شاعران بسیاری از این مرزو بوم دیده شده است؛ اگر بخواهیم آن را در سبک ادبی خاصی جست و جو کنیم، میتوان این مشخصهها را در سبک عراقی مشاهده کرد؛ همانطور که گفته شده است در این سبک ادب غنایی در آن به فراوانی بروز پیدا کرده و شعر آن از نظر فکری، شعری درونگرا و معمولا غم گراست وگرایش به عنصر عشق در آن نمود و برجستگی دارد(شمیسا، 1381: 140).
زرین کوب در این باره میگوید: نفوذ ادب اروپایی در ادبیات فارسی تأثیر خود را در آغاز در اشعار انقلابی، وطنی در روزنامههای عصر مشروطه نشان داد و پس از آن به نوعی رمانتیسم منجر شد و به انواع تازه ادبی در ادبیات پس از مشروطه شکل خاصی بخشید(زرین کوب، 1372: 241) نوستالژی و ادبیات نوستالژی اصطلاحی است که ابتدا در علم روانشناسی تولد یافت ولی بعدها به دلیل ارتباط نزدیک روانشناسی و ادبیات، به این حوزه نیز راه پیدا کرد؛ در واقع شاعران به مدد احساسات غلیان یافته و قوهی خیال، مفاهیم نوستالژیک را بسیار زیباتر از دیگران انعکاس میدهند.
در حقیقت غم غربت شاعران گذشته نتیجهی جدایی روح از مأوای اصلی خویش است که با یک نوع لذت و شادی همراه است اما نوستالژی شعر امروز نتیجهی از دست رفتههایی است که بازگشت آنها غیر ممکن است و این احساس نه تنها باعث آزرده شدن روح میشود بلکه یأس و ناامیدی را نیز با خود به همراه دارد(محمدی، عباس زاده، 1391: 166).