چکیده:
عموم پژوهشهای پیرامون مهاجرتهای بینالمللی تاکنون بر ابعادِ کلانِ ساختاریِ این پدیده متمرکز بودهاند. در مورد مهاجرت بینالمللی ایرانیان نیز بخش بزرگی از مطالعات و مباحثات موجود پیرامون میزان مهاجرت و صحت آمارهای مهاجرت بوده است. در این پژوهش برآن بودهایم تا از طریق پرداختن به تجربة دانشجویان مهاجر ایرانی و دانشجویان ایرانیای که قصد مهاجرت به یکی از کشورهای غربی را دارند، تصویر ذهنی آنان از مهاجرت و کشور مقصد را پیش و پس از اقدام به مهاجرت روایت کرده و تغییرات این تصویر ذهنی طی فرآیند طولانی و چند مرحلهای مهاجرت را مورد بررسی قرار دهیم.در این پژوهش، با تحلیل تماتیکِ مصاحبههای نیمهساختیافته با 22 نفر از این دانشجویان، به چهار یافتة برجسته دست یافتهایم: ۱) مطالعه مهاجرت نباید محدود به مطالعه مهاجران شود، چرا که در تصمیم به مهاجرت علاوهبر شخص مهاجر، جامعه بزرگتر نیز حضور قابل توجهی دارد. ۲) علاوه بر مهاجران، جمعیت بسیار بزرگ دیگری هم وجود دارند که میل به مهاجرت دارند اما این خواستة آنان هیچگاه محقق نمیشود؛ توجه به این گروه برای درک ماهیت و میزان گستردگی میل به مهاجرت در یک جامعه ضرورت دارد. ۳) در بسیاری از موارد، مهاجرت با یک تصویر ذهنی آرمانشهری از کشور مقصد صورت میگیرد. ۴) این تصویر ذهنی اغلب در سنین پایین ایجاد شده و الزاماً مربوط به دوران بزرگسالی و مبتنی برمحاسبه ریز هزینه - فایده نیست؛ شناخت این تفاوت بر محتوا و کارآیی پاسخهای موجود به سوال از مهاجرت –چه از سوی دولتها و چه از سوی افراد– تأثیر تعیینکنندهای دارد.
The bulk of the existing research on international migration has focused on the macro structural dimensions of this phenomenon. In the case of the migration of Iranians, most of the current discussions revolve around the magnitude of migratory flows; hence, a heavy debate about the statistics of immigration and their validity. In this study, we have tried to capture the social-psychological dimension of immigration, by drawing on the experiences of the Iranian student-migrants and those in the pre-migration phase. The present research aims to study dynamic changes of their images of the destination (Western Countries in this case) through the process of migration.Based on semi-structured interviews with 22 subjects, and a thematic analysis of their responses, the study revealed four important findings: a) studying migration should not be reduced to studying migrants only, as the broader society is vividly present in all of one’s personal decisions regarding migration; b) in addition to those who actually migrate, there is a larger segment of population who desire to migrate but they never do; understanding this group is essential for a deeper understanding of the phenomenon we have called ‘the migration tendency’; c) in many cases, migration involves a utopian image of the destination country; d) such images are often arrived at in a very early age, and not necessarily in the adult years and based on a detailed cost-benefit analysis of migration; understanding this feature is crucial for formulating proper responses and policies with regards to migration.
خلاصه ماشینی:
پيرامون رفتار ايرانيان مهاجر نيز در سال ٢٠٠٢ پژوهشي در کانادا انجام شده است که نشان مي دهد ايرانيان مهاجر کانادا در مقايسه با مهاجران ساير کشورها، رفتار منحصربه فردي دارند، طوريکه بر خلاف بسياري ار ديگر گروه هاي مهاجر، سطح اعتماد عمومي آنها کمتر از سطح اعتماد ابراز شده در ميان هموطنانشان در کشور مبدأ است ؛ يعني درحاليکه در حدود پنجاه درصد از شهروندان در ايران معتقدند که ديگر افراد جامعه قابل اعتماد هستند، اين رقم براي مهاجران ايراني در کانادا در حدود چهل و سه درصد بوده است ؛ از ميان ديگر گروه هاي مهاجر، فقط مهاجران کشورهاي سوئد و فنلاند چنين رفتاري دارند و در مورد مهاجران ساير کشورها عموما ميزان اعتماد آنها بالاتر از سطح متوسط اعتماد در کشورهاي محل تولدشان ميباشد.
مصاحبه شوندة شمارة ٨ دربارة مقايسه تصور پيشين خود از کشور مقصد که براي او فنلاند بوده و چيزي که با آن مواجه شده است ، اين گونه توضيح ميدهد: سوداي مهاجرت : ميل به مهاجرت و تصوير ذهني از غرب در تجربه دانشجو - مهاجران ايراني ± ٦٧ «اينها خيلي ساده زيست هستند.
١مرکز خريدي لوکس در تهران سوداي مهاجرت : ميل به مهاجرت و تصوير ذهني از غرب در تجربه دانشجو - مهاجران ايراني ± ٧١ همچنين مصاحبه شوندة شمارة ٨ انتظار خود را اين گونه توضيح ميدهد: «چيزي که [در نظرم ] تغيير کرده [اين است که ] مردم غيرايراني الزاما خيلي آدم هاي عميقي نيستند...