چکیده:
اگر به عنوان مقاله توجه شود، به مبدایی باز می گردیم که در باستان شناسی یادآور ناحیه ای در غرب به نام بین النهرین می باشد که به عنوان مرکز و گاهواره ی تمدن شناخته شده است و ناحیه ای در شرق، به نام حاشیه ی سند که به عنوان مرکز تمدن شرق شناخته شده است. در این مقاله سعی خواهد شد در یک مقطع زمانی مشخص، نقش کلی ایران را (نه محوطه ی باستانی مشخص و مستقل در مرز سیاسی فعلی ایران) به عنوان حلقه ی اتصال شرق و غرب مطرح شود و تاکیدی بر تاثیرگذاری آ ن بر مناطق همجوار خود داشته باشیم.
خلاصه ماشینی:
"کاهش استقرارگاهها تنها در چند نقطهی خاص گزارش شده که آن هم مبتنی بر مطالعه و تاریخگذاری چند قطعهی انگشتشمار سفال بوده است و برخلاف نظر بعضی از محققان که معتقدند اقوام جدیدی به شوش وارد شدهاند،میتوان عنوان نمود که در شوش یک تداوم سکونتی را بدون هیچ تغییر استقراری مشاهده میکنیم و حتی استقرارگاههای اطراف شوش نیز یک تداوم استقراری از سوزیانای جدید تا اروک جدید داشتهاند( b 54: bat 125:1986, nnamttiD )و میتوان ثابت نمود که در تکامل بزرگ، کوچک و روستاها،یک نوع نظام دولتی با تشکیلات اداری وجود داشته است.
به نظر میرسد تمام گلنوشتههای به دست آمده از محوطههای آغاز ایلامی نوعی سبک خاص نگارش منطقهای داشتهاند(اکبری و حصاری،1383:38)که این موضوع در مورد سفال نیز صدق کرده،چنانکه هر منطقه دارای سبک سفالسازی خاص خود میباشد9و به علت فقدان پژوهشهای دقیق هم نمیتوان به این پرسش پاسخ داد که چرا اساس نظامهایی همانند یحیی و شهداد در ارتباط با مناطق همجوار خویش و همچنین،نظام حکومتی آنان براساس مشابهتهای اساسی که با ایشان داشتهاند،واضح و قابل مشاهده نیست؟10همچنین،این پرسش نیز مطرح میگردد که چگونه دادههای آغاز ایلامی در مکران(میرکلات)را باید تجزیه و تحلیل و تاریخگذاری نمود11و حتما این موضوع را باید در نظر گرفت که بدون یافتن ارتباطی با سنت اروک و آغاز ایلامی،میتوان مجموعهی وکیلآباد را در منطقهی فسا مشاهده نمود(1993, renreK ).
شهر سوخته و موندیگاگ مراکز مهم تمدن هلمند را میسازند(9-24:1979, isoT & enoicsiB )که هر دوی این محوطهها،هم از نظر دادههای فرهنگی و هم یکسان بودن نوع معماری،برابرند،(1987, inairaM )و نیز هر دو محطوطه در نیمهی اول هزارهی سوم قبل از میلاد دارای نوعی فرهنگ شهرنشینی بودهاند که دارای قسمتهای مختلف شهری با دیوارهای داخلی به صورت محله بوده و از یکدیگر جدا شده بودند که نوعی حساسیت و توجه به طبقهبندی اجتماعی را نشان میدهد."