چکیده:
بیتردید در مسیر بدست آوردن سبک زندگی اسلامی باید به خاستگاه آن یعنی همان فرهنگ اسلامی مراجعه نمود و روشن است که منبع اصلی و اساسی فرهنگ اسلامی، کتاب الله و قرآن کریم میباشد، امّا از آنجا که سبک زندگی سطحیترین لایههای زندگی را به عمیقترین لایههای آن پیوند میزند و از سوی دیگر قرآن کریم از جهت جاودانگی، از کلّیت در آموزهها برخوردار است، این پرسش را ایجاد کرده است که قرآن، بویژه با تغییر و تحولات جوامع و پیچیدگیهای فرهنگ، چه جایگاهی در ارائه مولّفهها و شاخصههای سبک زندگی دارد و آیا قرآن در این زمینه از شرط لازم و کافی برخوردار است، یا اینکه قرآن خاستگاه ارائه بخشی از شاخصههای زندگی اسلامی در عصر جدید میباشد.
برخی عقل و سنّت و دانشهای تجربی را منبعی هم عرض با قرآن معرفی مینمایند، حال آنکه با نظر به فرایند اجتهاد –که نظام وارهی فهم آموزههای اسلامی در هر زمینه میباشد- قرآن منبع اصلی و اصل منبع در این مسیر میباشد و سایر منابع –عقل، سنّت و بویژه دانشهای تجربی- تنها ابزارهایی در مسیر استخراج آموزههای قرآن کریم از سطحیترین لایههای زندگی تا عمیقترین لایههای آن میباشد.
خلاصه ماشینی:
جایگاه قرآن در فهم مؤلّفههای سبک زندگی اسلامی نویسندگان: مجتبی محسنی ، عبدالرضا محمدحسینزاده دریافت: 06/12/1398 پذیرش: 14/02/1399 چکیده: بیتردید در مسیر بدست آوردن سبک زندگی اسلامی باید به خاستگاه آن یعنی همان فرهنگ اسلامی مراجعه نمود و روشن است که منبع اصلی و اساسی فرهنگ اسلامی، کتاب الله و قرآن کریم می باشد، امّا از آنجا که سبک زندگی سطحیترین لایههای زندگی را به عمیقترین لایههای آن پیوند میزند و از سوی دیگر قرآن کریم از جهت جاودانگی، از کلّیت در آموزهها برخوردار است، این پرسش را ایجاد کرده است که قرآن، بویژه با تغییر و تحولات جوامع و پیچیدگیهای فرهنگ، چه جایگاهی در ارائه مؤلّفهها و شاخصههای سبک زندگی دارد و آیا قرآن در این زمینه از شرط لازم و کافی برخوردار است، یا اینکه قرآن خاستگاه ارائه بخشی از شاخصههای زندگی اسلامی در عصر جدید میباشد.
حال پرسش اساسی ما این است که اگر قرآن منبع اصلی در فهم شاخصهای زندگی اسلامی قرآن است، سنّت و عقل در این مهم از چه جایگاهی برخوردارند؟ و دیگر آنکه نقش دانشهای تجربی در ارائه الگوی زندگی اسلامی چیست؟ و پرسش نهایی ما آن است که مؤلّفههای زندگی اسلامی، قرآنی در قلمروهای شناخته شده، کدامند؟ 2- طرح مسأله اگر سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی را، مجموعهی رفتارها و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد؛ را اطلاق نماییم، طبیعی است که براساس چنین رویکردی، سبک زندگی، علاوه بر اینکه دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و واکنشهای اشخاص در هر جامعه دارد و مبین اغراض، نیّات، معانی و تفاسیر فرد، در جریان عمل روزمره است، نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و ارزشهای افراد نیز خواهد بود.