چکیده:
تحول و تکامل همواره در نسبت یک مبدأ و مقصد معنا مییابد؛ یعنی باید از جایی شروع کرد و به جایی رسید و در سراسر این فرایند مراحل پیشین باید پشتوانۀ مراحل پسین قرار گیرند. این بدین معناست که تولید علم دینی را باید «فرایندی» دید و همواره آن را با تکیه بر تراث پیشین علوم اسلامی به جلو برد؛ ازاینرو، در این مقاله، نویسندگان با توجه به تجربههای خود در این حوزه فرایندی چهارمرحلهای را برای تحقق تحول در علوم انسانی مطرح کردهاند که بهزعم آنها میتواند مسیری روشن و کارآمد بهحساب آید.
این فرایند از شناخت نظاممند و مبنادار ادبیات علمی موجود آغاز میشود و در ابتدا با تغییر ظاهری در چهرۀ علم و پالایش آن از موارد قطعی مخالفت با دین، بهصورت کوتاهمدت در حل مسائل جامعه مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. در مرحلۀ بعد، ضمن طبقهبندی علوم و توجه به نظام نظریهها، شرایط را برای نقد جامع نظریههای غربی بهصورت نظاممند و مؤثر فراهم میکند و بهصورت بخشی به تولید نظریههای جدید اسلامی میپردازد. در مرحلۀ نهایی هم بهصورت بنیادین، فراگیر و منسجم موضوع پیدایش علوم را مطرح میکند. نوشتار پیش رو، با روش توصیفیاکتشافی صورت گرفته و ازنظر هدف کاربردی است.
Evolution and improvement always makes sense in relation to a source and a destination; That is, you have to start somewhere and get somewhere, and throughout this process, the previous stages must be the backbone of the later stages. This means that the production of religious knowledge should be seen as a "process" and it should always be promoted by relying on the previous legacy of Islamic sciences; Therefore, in this article, the authors, based on their experiences in this field, have proposed a four-step process for the realization of change in the humanities, which they believe can be considered a clear and efficient path.
This process begins with the systematic identification of the existing scientific literature and is initially exploited in a short-term way in solving the problems of society by changing the appearance of science and refining (filtering) it from the definite cases of opposition to religion. In the next stage, while classifying the sciences and paying attention to the system of theories, it provides the conditions for a comprehensive critique of Western theories in a systematic and effective way, and in part, produces new Islamic theories. In the final stage, the issue of the creation of science is raised in a fundamental, comprehensive and coherent way.
The present article has been done by descriptive-exploratory method and is practical in terms of purpose.
خلاصه ماشینی:
این بدین معناست که تولید علم دینی را باید «فرایندی» دید و همواره آن را با تکیه بر تراث پیشین علوم اسلامی به جلو برد؛ ازاینرو، در این مقاله، نویسندگان با توجه به تجربههای خود در این حوزه فرایندی چهارمرحلهای را برای تحقق تحول در علوم انسانی مطرح کردهاند که بهزعم آنها میتواند مسیری روشن و کارآمد بهحساب آید.
ازآنجاکه در دل تاریخ اسلام شاهد تلاشهای ارزشمند و پیشرفتهای عظیم علمی بودهایم، برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی گذر از دل این تاریخ امری حتمی است و پیدایش و تأسیس علم جدید براساس بنیانهای دینی نمیتواند از نقطۀ صفر شروع شود، بلکه باید ظرفیت همۀ علوم انسانی و اسلامی موجود را در تکاملبخشیدن به آن بهکار گرفت و فعال کرد.
طبق این رویکرد گزارهها، فرضیهها و نظریههای علمی حوزۀ علوم انسانی را باید تهذیب و آنچه مخالف با مفروضات دینی است، حذف کرد؛ آن دسته از گزارهها و نظریات نیز که دین دربارۀ آنها نظریۀ تکمیلی دارد، تکمیل کرد و بخشی را که دین مشروط کرده است، مشروط کرد (میرباقری، 1391: ص 30).
پاسخگو قراردادن جامعۀ علمی در برابر نظام نیازمندیهای ایران اسلامی حداقلیترین سطح تحول و اسلامیسازی علوم انسانی موجود، پاسخگوبودن این علوم در مواجهه با مسائل و نیازهای جامعۀ امروز است.
ازجمله آسیبهای این رویکرد که گریبان برخی از کشورهای اسلامی نظیر مالزی را گرفته، این است که استفاده از علوم انسانی غربی بهدلیل اضطرار، بهمرور به روندی حاکم و مسلط بر جامعۀ علمی تبدیل شده و در تار و پود جامعه نفوذ کرده است و رهاشدن از آن برای ورود به مراحل بعدی بهسختی انجام میشود.