چکیده:
کشورداری اقتصادی بهمثابة بهرهگیری از ابزارهای اقتصادی بینالمللی در تحقق اهداف راهبردیِ دولتها مفهومی جدید در مطالعات اقتصادیِ سیاست خارجی است. تاکنون رهیافتهای ماتریالیستی این حوزه را بررسی کردهاند. این پژوهشها با پیونددادن ابزارهای اقتصادی با سیاست، قدرت سخت، بقا، و امنیت حوزة نظری کشورداری اقتصادی را گسترش دادهاند. با تأکید آنان بر نقش عناصر مادی و اهداف سیاسی در بهکارگیری ابزارهای اقتصادی، کشورداری اقتصادی به «سیاست قدرت»، «رهیافتی ماتریالیستی»، و ابزار تحلیل رقابت منفی قدرتهای بزرگ و روابط تحکُمی آنان با دولتهای درحالتوسعه تقلیل یافته است. کشورداری اقتصادیِ سنتی و رئالیستی فاقد ظرفیت کاربست برای کشورهای درحالتوسعه و مطالعة نقش عناصر اجتماعی در تحلیل سیاست خارجی و توسعه است. درصورتیکه کشورداری اقتصادی و جامعهپذیری بینالمللی از ابزارهای مهم توسعه تلقی میشوند. این مقاله[i] درصدد پیوند کشورداری اقتصادی با «سیاست توسعه» و «رهیافت اجتماعیِ» سیاست خارجی است. پرسمان اصلی بدین شرح است: عوامل مؤثر در موفقیت کشورهای درحالتوسعه در بهکارگیری ابزارهای اقتصادی بینالمللی چیست؟ از لوازم بهرهگیری از ابزارهای اقتصادی بینالمللی نوع هویت و جامعهپذیری دولت است. دولتهای درحالتوسعه با تغییر هویت خودمحور به هویت جمعی در فرایند جامعهپذیری بینالمللی، مشروعیت و زمینة معرفتیِ بهرهگیری از منابع اقتصادیِ فراملی را فراهم میآورند. بنابراین، امکان موفقیت دولتهای جامعهستیزِ بینالمللی در کشورداری اقتصادی و توسعه ضعیف است. در «قرائت توسعهای و اجتماعی» تقلیلگرایی رئالیستی و موضع تحکُمی ادبیات کشورداری اقتصادی رفع میشود و قابلکاربست برای کشورهای درحالتوسعه خواهد بود. مرکز ثقل تحولات معاصر کشورداریِ ایران منازعه بر سر استفاده از ابزارهای اقتصادی توسعه و درونیسازی هنجارهای بینالمللی بوده است. هویت غیرجمعیِ دولت و ساختارها و نهادهای جامعهستیز بینالمللی از موانع توسعه و کشورداری اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران بودهاند. [i]. این مقاله برگرفته از رساله است.
The economic statecraft as the international economic tools of fallowing the strategic goals of countries is a new notion in economic studies of foreign policy. The materialist approaches ever consulted this field. These researches by linking the economic tools with politics, hard power, survival, and security have expanded the theoretical sphere of economic statecraft. By their emphasizing on the role of material elements and political goals in utilizing of economic instruments, economic statecraft has been declined to the power of politics and the analytical tool of the great powers' negative competitions and their dictating relations with developing countries. The realistic and traditional economic statecraft is in lack of applying capacity to developing countries and analysis of the role of meta-material elements in foreign policy. The article aims at to link the economic statecraft to "policy of development" and the social approach of foreign policy. What are the effective elements at the success of developing countries in utilizing the international economic tools? Invoking to the international economic tools is rooted the national necessity of development, identity, and socialization. By changing the egoistic identity to the collective identity during the process of international socialization, legitimacy and knowledge context of optimization the transnational sources will be prepared and reached. Development is the final target of international socialization and economic statecraft. In narrative of sociality and development will be dismiss the realistic declining and be applied to developing countries. The focal points of Iran's contemporary statecraft events have been the struggle on economic tools and international political norms; means the patterns of modernization and constructing of economic development and the patterns of constitution and republican of political development. The non-collective political identity and international non-socialization are the obstacles of succession of Iran's economic statecraft.
خلاصه ماشینی:
واکاوي پيوند کشورداري اقتصادي با سياست توسعه و هويـت دولـت هـا در پـژوهش حاضر چندين هدف مهم را دنبال مي کند: نخست اين که مي توان وسـعت کاربسـت نظـري کشورداري را از طريق واردکردن کشورهاي کوچک بـه حـوزة تحليلـي آن گسـترش داد، به ويژه آن که بسياري از اين کشورها توسعۀ اقتصادي را در اولويت خود قرار داده اند.
کشورداري اقتصادي و جامعه پذيري بين المللي بر تحولات سياسي ـ اجتماعي ايـران سـايه افکنده است ؛ به گونه اي که جريان هاي سياسي ايران حول محور اين دو عنصر شکل گرفته و با يک ديگر رقابت کرده اند.
براساس اين قرائت ، روزنه اي جديد از تحليل تاريخ کشورداري ايران مي توان گشـود: نخست پي گيري امر توسعه از طريق ابزارهاي اقتصادي بـين المللـي يـا ملـي و دوم مسـئلۀ چالش برانگيز مسير توسعۀ سياسي از مجراي هويتي يعني يا پذيرش هنجارهاي بين المللـي از سوي دولت ازجمله دموکراسي و حقوق بشر يا دروني سازي هنجارهاي داخلي .
به نظر بالدوين ، کشـورداري اقتصادي مي تواند ابزار فشار تغيير رفتار دولت هدف ، دست کـاري فعاليـت هـاي اقتصـادي بين المللي براي اهداف استراتژيکي ، و اعمال قدرت باشد (٣٨٩ :٢٠١٩ Boute).
طبق قرائت ما، کشورداري اقتصادي «توسل دولت مردان به منابع ، توان مندي ها، و ابزارهاي اقتصادي ملي و بين المللي تحقق اهـداف چندجانبـۀ اقتصـادي ، سياسـي ، و امنيتـي اسـتراتژيک سياسـت خارجي و نيز تغيير رفتار دولت (هاي ) هـدف در عرصـۀ بـين المللـي و توسـعه در عرصـۀ داخلي » است .