چکیده:
در ادبیات فقه شیعه، قالبشناسی اعمال فقهی حقوقی، یکی از قواعد عمومی معاملات است. گاه فقیهان شیعه دربارۀ قالبشناسی برخی از اعمال فقهی حقوقی، به اختلاف سخن میگویند. ضمان در شمار اعمالی است که قالبشناسی آن، محل اختلاف است؛ مشهور فقهای شیعه، ضمان را عقد میدانند، و در مقابل، فقیهانی دیگر آن را ایقاع میشمارند. بررسی متون فقه شیعه نشان میدهد که پیروان هر یک از دو دیدگاه مذکور، بدون توجه به سیر تاریخی ـکه از امور مؤثر در شناخت اعتبارات عقلایی استـ به تفسیر قالبشناسی ضمان روی میآورند. هدف جستار حاضر، واکاوی تاریخی قالبشناسی ضمان در گسترۀ ادبیات فقه شیعه است که به روش توصیفی، به بررسی آثار مکتوب مکاتب و مدارس فقهی شیعه میپردازد و امکان سخن را از دیدگاهی نو میسنجد و به این نتیجه دست مییابد که بر خلاف دو دیدگاه مذکور، ضمانْ توأمان دارای دو قالب عقد و ایقاع است و تعیین هر یک از این دو قالب، به نحوۀ اراده و اقدام کسانی وابسته است که به انشای ضمان مبادرت میورزند؛ آنان میتوانند حسب ارادۀ خویش، گاه ضمان را در قالب عقد و دیگرگاه در قالب ایقاع انشاء کنند.
In the literature of Shiite jurisprudence, the formology of legal jurisprudence is one of the general rules of transactions. Sometimes, Shiite jurists disagree about the format of some legal jurisprudential practices. Guarantee is one of the acts whose formology is a point of contention. Well-known Shiite jurists consider guarantee to be a contract, while other jurists consider it to be a unilateral contract. An examination of the texts of Shiite jurisprudence shows that the followers of each of the two mentioned views, regardless of the historical course, which is one of the effective matters in recognizing rational credentials, turn to the interpretation of the format of guarantee. Therefore, the historical analysis of guarantee formology in the scope of Shiite jurisprudence literature is the aim of the present study, which descriptively examines the written works of Shiite jurisprudential doctrines and schools and assesses the possibility of speech from a new perspective and it comes to the conclusion that contrary to the two views mentioned above, guarantee has both forms of contract and unilateral at the same time, and the determination of each of these two forms depends on the will and action of those who undertake to write the guarantee and depending on their will, they can sometimes make a guarantee in the form of a contract and other times in the form of a unilateral.
خلاصه ماشینی:
به گواهی تاریخ ادبیات مکتوب فقه شیعه، دانشیان فقه شیعه تا مدتها، از میان روایاتی که در ایقاع بودن ضمان ظهور دارند، تنها به بیان دو مرسلۀ جابر بن عبداللّٰه و ابوسعید خُدْری بسنده میکنند ـکه شیخ طوسی در کتاب خلاف، برای ایقاع خواندن ضمان، به آنها استدلال میآورد (طوسی، 1407الف: 3/314) ـ و سخن دربارۀ دیگر روایات را به سکوت وا میگذارند (فخرالمحققین حلّی، 1387: 2/84 ؛ عاملی جبعی، 1413: 4/181؛ سیوری حلّی، 1404: 2/184ـ 185؛ کرکی عاملی، 1414: 5/319)؛ واقعیتی که صاحب حدائق نیز به گزارش آن میپردازد (بحرانی، 1405: 21/12).
به نظر میرسد اعتقاد مشهور به اینکه ضمان، دارای ماهیتی انتقالی است، در کنار وجود روایاتی چند که میتوان از آنها برای عقد خواندن ضمان سود جست ونیز التفات به این واقعیت که نوعاً تاریخ ادبیات مکتوب فقه شیعه، تا مدتها به جزشیخ طوسی ـکه خود دربارۀ قالبشناسی ضمان، دارای دو دیدگاه متعدد و متفاوت استـ فقیه نامآشنای دیگری معرفی نمیکند که از ایقاع بودنِ ضمان سخن راند و غیر از دو مرسلۀ مذکور، به روایت دیگری استدلال آورد که در ایقاع بودن ضمان ظهور دارد، مجموعه اموری هستند که گمانۀ چراییِ مخالفت مشهور را با روایاتی پیش رو مینهد که ضمان را ایقاع میشمرند.