چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «حیای جنسی، خودشفقتورزی» و «سبکهای دلبستگی به خداوند» در «زوجین متقاضی طلاق» و «زوجین عادی» شهر گرگان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پژوهشهای علّی−مقایسهای بود. از جامعه آماری زوجین متقاضی طلاق، 120 زوج با روش نمونهگیری در دسترس و از جامعه زوجین عادی 120 زوج به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیها پرسشنامههای حیای جنسی−فرم خلاصه شده، خودشفقتورزی−فرم کوتاه و سبکهای دلبستگی به خداوند−فرم خلاصه شده تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس مانوا استفاده شد. یافتهها نشان داد که زوجین متقاضی طلاق نسبت به زوجین عادی نمرات کمتری در آزمون حیای جنسی و سبکهای دلبستگی به خداوند کسب کردند. بین دو گروه در مقیاس خودشفقتورزی تفاوت معناداری به دست نیامد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد میشود در مشاورههای پیش از ازدواج حیای جنسی و سبک دلبستگی به خداوند زوجین مورد ارزیابی قرار گیرد.
The purpose of this study was to compare modesty, self-compassion, and attachment styles to God between divorced and ordinary couples seeking Gorgan in 1979. The research method is descriptive and causal-comparative. The statistical population included all couples applying for divorce in the Gorgan city court in the winter of 1977, as well as ordinary couples who did not have a divorce record. For this purpose, 120 divorced couples (60 males and 60 females) and 120 normal couples (60 males and 60 females) were selected by targeted and voluntary sampling and completed modesty questionnaires, summarized-form (Golzari, 2000), self-compassion, Short form (Raes et al, 2011) and attachment styles to God-summarized form (M-SAS). Analysis was used to MANOWA the data. Findings showed that there was significant difference between divorce applicant and normal couples in modesty and attachment styles to God, but no significant difference was found in self-compassion scale. Overall, divorced couples have less modesty and attachment styles than normal couples, but self-compassion is not different. Given the results of the present study and the increasing divorce rate in the community, it is suggested to provide the necessary education for couples in order to increase their life permanence.
خلاصه ماشینی:
در شرايطي که وفور شبکه هاي اجتماعي به شکل گيري ارتباط هـاي پنهـاني و آسان تر با افراد خارج از چهارچوب زندگي مشترک مي شود و زمينه را براي خيانـت و طـلاق فـراهم ميکند (کرمي و همکاران ، ١٣٩۴)، عفت و حيا آثاري دارد که بيشتر خـود را در سـلامت زنـدگي زناشويي نشان مي دهد؛ مهم ترين اين آثار عبارتند از: وفاي بـه همسـر، احسـاس نيـاز بـه همسـر، محبت و دوري از زشتي و پليدي (حسين زاده ، ١٣٨٩) و نيز در صورت رعايت نشدن اين مؤلفه ها، آسيب به بنيان و سلامت خانواده ، طلاق در جامعه ، از بين بـردن آرامـش فـردي و نـاامني روانـي را موجب مي شود (خيري ، ١٣٩۴).
يافته ها گوياي آن است که خودشفقت ورزي سبب ايجاد يکپارچگي و انسـجام بـين زوجـين و ايجاد اميدواري و کاهش نااميدي در ميان افراد متأهل مي شود (کيـان پـور بـارجويي و سـاعي نيـا، ٢٠١۶)؛ همچنين خرده مقياس هاي مهرباني با خود، اشتراکات انساني و ذهن آگاهي ، پيش بين هاي معنادار و مهم رضايت زناشويي هستند (قزلسفلو و همکاران ، ١٣٩۵) و نيز موجب مي شود زوجين هنگام شکست و نـاتواني ، صـميميت بيشـتر و خـودتنطيمي مثبتـي نشـان دهنـد و نسـبت بـه هـم نگرش هاي صميمانه بالايي القا کنند (دشت بزرگي و همکـاران ، ١٣٩۶).
همچنـين بسـياري از پژوهش ها نشان داده اند که سبک دلبستگي ايمن در زوجين عادي بالاتر از زوجين متقاضي طـلاق است (طاهري ، ١٣٩٧؛ آجلي لاهيجي و بشارت ، ١٣٩۶؛ حسيني ، ١٣٩۵؛ وزيـري تبـار و عـارف نظري ، ١٣٩۴) و برادشاو و کنت ١ (٢٠١٨) به اين نتيجه رسيدند که دلبستگي ايمن بـه خداونـد بـا بهبود در خوش بيني همراه است ، ولي با عزت نفس و رضايت از زندگي مرتبط نيست .